پروردگارا!
از ماه و خورشید شرمنده ایم
از انس و جان شرمنده ایم
حتی از ابلیس شرمنده ایم
که آنها در کار خود ثابت قدم بودند
و ما در عهد و پیمان با تو ثابت قدم نبودیم
خدایا ثابت قدممان کن!!
شاید شما گمان می کنید که خدای عزوجل غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید.
آیا قبل از حضرت آدم علیهالسلام انسانهای دیگری بودند؟ آیا تمدن داشتند؟ این سوالی است که شاید به ذهن ما خطور کرده باشد که این سوال توسط کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی به شرح زیر پاسخ داده شده است:
پاسخ: روایات متعددی داریم که به وجود انسانهایی قبل از حضرت آدم علیهالسلام دلالت می کند.
امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: شاید شما گمان می کنید که خدای عزوجل غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیآفریده است. نه، چنین نیست؛ بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید. (کتاب توحید/۱/۲۷۷)
همچنین امام محمدباقر علیهالسلام فرمودهاند: خدای عزوجل از روزی که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خدای تعالی همه آنها را از پوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هر یک، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بی آفرید و ذریهاش را از او منشعب ساخت... (خصال۲/۶۵۲/ح۵۴)
همچنین بعضی از مفسرین در ذیل آیه مربوط به اعتراض فرشتهها به خلقت انسان، احتمال علم فرشتهها، از سابقه موجودات قبلی ساکن در زمین سخن گفتهاند: «قالوا أَتجعل فیها من یفسد فیها و یسفکالدماء (بقره/۳۰) گفتند: در آنجا مخلوقى پدید مىآورى که تباهى کنند و خونها بریزند؟»
در تفسیر نمونه مینویسد: «بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان بهخاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دیگرى بودند که به نزاع و خونریزى پرداختند. پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!» (تفسیر نمونه/۱/۱۷۴)
بنابراین، از منظر دینی مسلم است که قبل از حضرت آدم علیهالسلام انسانهای دیگری بر روی کره زمین زندگی میکردهاند. اما درباره جزئیات زندگی آنها، باید دقت کنیم که این مسایل، یکی از مصادیق غیب است و ما به آن دسترسی نداریم و نمیتوانیم همه جزئیات را کشف کنیم و باید به همان مقداری که در روایات بیان شده است، بسنده کنیم. یکی از مصادیقی که در روایات راجع به آن صحبت شده است، نسناسان است. که قبل از خلقت حضرت آدم علیهالسلام نسل آنها نابود میشود.
حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: وقتى که خداى متعال اراده کرد که خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد کند و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جن و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائکه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جن و انس را ببینید، پس وقتى که نگاه کردند و اعمال معصیتآمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا! تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند که با روزى تو زندگى مى کنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مىنمایند و تو از آنها انتقام نمىگیرى، وقتى که پروردگار سخن آنان را شنید، فرمود: من مى خواهم در زمین جانشینى قرار دهم که حجت من در زمین من باشد، ملائکه گفتند: تو منزهى از اینکه در زمین موجودى را بیآفرینى که همانطور که جنیان در زمین فساد مىکردند، در آن فساد و و خونریزى کنند، پس این خلیفه را از ما قرار بده، چون ما تو را معصیت و نافرمانى نکرده و تو را به ستایش تسبیح مىگوییم و تقدیس مىنماییم، آنگاه خداى عزوجل فرمود: همانا من چیزى را مىدانم که شما نمىدانید، اراده کردهام که به دست قدرت خود خلقى را بیآفرینم و از ذریه او پیامبران و بندگان صالح و امامان هدایتیافتهاى قرار دهم و آنها را جانشینان خود بر خلقم در زمین قرار دهم و زمین خود را از لوث نسناس پاکیزه سازم و جنیان عصیانگر را منتقل کرده و آنها را در هوا و در اقطار زمین سکونت دهم و بین آنها و خلقم حجابى قرار دهم. (عللالشرایع/۱/۱۰۵)
نکتهای که باید به آن توجه داشت، این است که انسانهای امروزی همه از نسل حضرت آدم علیهالسلام هستند و هیچ ربطی به نسلهای قبلی ندارند و ظاهر آیات قرآنی بهخوبی این مطلب را نشان میدهد. که در موارد مکرر انسانها را با تعبیر «بنی آدم» خطاب قرار داده است:
«یا بنی آدم [اعراف/۲۷] ای فرزندان آدم!»
و اینکه حضرت آدم علیهالسلام نیز به نسلهای قبلی ربطی ندارد و مستقل از آنها خلق شده، نیز مطلبی روشن است. از جمله دلایل آن اینکه در آیه ذیل به عدم وجود پدر برای حضرت آدم علیهالسلام و خلق ایشان از خاک اشاره میکند: «إنّ مثل عیسى عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون [آلعمران/۵۹] مثل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.»
آیـةالله مشکینی(ره)؛ هجرت معنوی انسان دو رقم سفر دارد؛ یکی سفر جسمی و مادی که از خاک شروع میشود و در خاک خاتمه پیدا میکند. اما سفر دیگر سفر معنوی و الیالله است که در حقیقت حرکت به سوی علم و عمل است.
،انسان دو رقم سفر دارد؛ یکی سفر جسمی و مادی که از خاک شروع میشود و در خاک خاتمه پیدا میکند. اما سفر دیگر سفر معنوی و الیالله است که در حقیقت حرکت به سوی علم و عمل است. از جناب اباذر منقول است که گفت: دیدم رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مسجد نشسته است، به خدمتش رسیدم و عرض کردم: أیّ الهجرة افضل یا رسولالله؟ یعنی کدام یک از انواع مهاجرتهای بهتر است؟ حضرت چیزی فرمود که به ذهن کمتر کسی خطور میکند، در جواب فرمود: من هجرالسوء (ارشادالقلوب/1/139 ـ 141)
شما طلبهها جزو مهاجرین هستید و هجرت شما، جزو شریفترین نوع هجرت است. باید توجه داشت که در مقابل شریفترین هدفها، سختترین گردنهها و فراز و نشیبهایی وجود دارد که باید طی شود. آیه میفرماید: فلا اقتحم العقبة و ما ادراک ما العقبة... «عقبه» گردنه، کوه و تپه را گویند که عبور از آن دشوار است. حالا این عقبه چه است که گذشتن و عبور از آن دشوار است. خداوند میفرماید: «فکّ رقبة» در این آیه دقت کنید که مراد از رقبه دیگران نیستند، بلکه رقبه خودت را میگوید. یعنی چرا زحمت نمیکشی؟ چرا تسویه نفس نمیکنی؟ چرا با هوای نفس مخالفت نمیکنی. بنابراین ای طلبه! تو به اینجا آمدی تا خودت را از اسارت نفس آزاد کنی.
یکی از چیزهایی که در راه طلبگی و تحصیل علم، مانع اساسی محسوب میشود و همت بالایی را میطلبد تا طلبه از این عقبه عبور کند، حبالدنیا است.
من برای دوستان این مطلب را روشن کنم که هرچه از پول و دنیا از طریق حلال و در حد نیاز به دست شما میرسد و شما آنرا در راه خودش خرج میکنید، این دنیا نیست. از امام صادق علیهالسلام روایت داریم که این عین آخرت است. شما شهریه را برای این میخواهید که بتوانید خدمت کنید، در راه دین گام بردارید و این دنیا نیست. دنیا آن است که از راه حرام بهدست شما بیاید یا بیشتر از حد نیاز، جمع کنید که این دنیای مذموم است. بکوشید تا از حرام اجتناب کنید؛ بکوشید از اندازه نیازتان بالاتر نروید که بیشک دنیای مذموم است. و شما سعی کنید که دنیای مذمومه حبالدنیا را از جلوی راهتان بردارید چراکه آن انسان را از توفیقات باز میدارد. معمولاً ما حساب میکنیم و میگوییم اگر ما شهریهمان کم باشد، جایمان نامناسب باشد و از این حرفها، درس نمیتوانیم بخوانیم و راه معرفت را طی نمیکنیم. چون کوچک هستیم و روح ضعیفی داریم کمبودها در ما اثر میگذارد.
میتوانم بهطور حتم بگویم که در حال حاضر کمترین سطح زندگی ما طلبهها بالاتر از زندگی صاحب جواهر است.
در شهر گرم نجف نه یخچال داشت، نه آب سرد داشت نه شربت و نه انواع میوهها؛ هیچیک از اینها نبود. این کمال روحانی است و انسان باید سختی را تحمل کند تا به جایی برسد.
آقایانی که در حوزه علمیه تشریف دارید، به شکر خداوند، زمینه فراهم است و حوزه مناسب است. از این محیط استفاده کنید و استعداد خود را شکوفا سازید تا مورد عنایت حضرت حق قرار گیرد. در روایتی از حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام منقول است که إنّ الله خلق قلوب المؤمنین مطویّة مبهمة علیالایمان فاذا اراد استنارة ما فیها نضحها بالحکمة و زرعها بالعلم. (کافی/2/421)
یعنی دل مؤمن مملو از ایمان و استعداد است خداوند دوست دارد این استعداد رشد پیدا کند تا نور بر آن بتابد و نورانی گردد. یکی از راههای نورانی شدن دل این است که گاهگاهی یک وقت معینی را برای مناجات برای خودت قرار بدهید تا بهطور خالصانه عرض ارادتی به محضر حقیقت عالم داشته باشید. اگر چنین باشد، به مطلب میرسید.