بازیگران ایرانی بالاخص زنان از کشور می روند تا به ظن خود با برداشتن حجاب بتوانند راهی متفاوت در مسیر بازیگری شان طی کنند و بتوانند تشنگی دیده شدنشان را فراموش کنند.
به نقل از هفته نامه چلچراغ - آرامه اعتمادی: ماجرای مهاجرت بازیگران به دنیای هالیوود شاید از نظر معیارهای جهانی رسیدن به شهرت، عجیب و غریب نباشد. چون بازیگران خارجی که برای رسیدن به پیشرفت از کشور خود دست کشیده اند و وارد آمریکا و ایالت لس آنجلس و آن استودیوهای معروف واقع شده در تپه های هالیوود شده اند، کم نیستند و اتفاقا برخی از آن ها بسیار هم موفق بوده اند، مثل سلما هایک مکزیکی، پنه لوپه کروز اسپانیایی، شارلیز ترون آفریقایی، کریستین بیل یا هیو هری که متولد بریتانیا هستند. میلا کونیس اکراینی، ناتالی پورتمن یهودی و کیفر ساسرلند کانادایی هم بازیگران دیگری هستند که از کشورهای دیگر وارد صنعت هالیوود شده اند. اما از آن جایی که معمولا ایران همیشه متفاوت ترین راه ها را تجربه کرده است، این ماجرا در این سرزمین شکل و شمایل دیگری به خود گرفته است.
بازیگران ایرانی بالاخص زنان از کشور می روند تا به ظن خود با برداشتن حجاب بتوانند راهی متفاوت در مسیر بازیگری شان طی کنند و بتوانند تشنگی دیده شدنشان را فراموش کنند. آن ها در اولین قدم کشور ترکیه را برای بازیگری انتخاب کرده اند تا در بهترین حالت همچون بازیگران ترک در سریال هایی ضعیف و آب بندی شده بازی کنند.
صنعت سینما در ترکیه هرگز مثل ایران یا حتی هند و چین نتوانسته مقبولیت های جهانی داشته باشد و به غیر از نمونه های انگشت شماری مثل نوری بیگله جیلان و فاتح آکین کمتر کسی در دنیا آن ها را می شناسد. حالا بازیگران ایرانی با وجود این که شبکه های خارجی فارسی زبان با خیل مخاطبان رو به رو هستند، قید همه چیز را می زنند و برای رقم های ناچیز در مقابل تغییر سرنوشتشان تن به این کار می دهند.
بسیاری از آن ها در اولین قدم بدون داشتن پشتوانه، مثل کسی که صاعقه ای به سرش خورده باشد، با حرکات عجیب و غریب، متفاوت عمل می کنند! این اتفاق هم باعث می شود تا یک شبه تبدیل شوند به شخصیت شناخته شده که یا مورد غیظ و غضب کاربران دنیای مجازی و مخاطبان قرار می گیرند، یا این که تحسین های بی پایانی برایشان ردیف می شود.
آن هایی که پیش از این در میان اهالی سینمای فرهیخته شاید محلی از اعراب نداشتند. چیزی شبیه به همان اتفاقی که با سال ها پیش برای خیلی از بازیگرانی افتاد که هرگز شایسته تحسین در مهارت بازیگری نبودند و تنها جایگاه خود را در میان هواداران خاص خود داشتند؛ مثل منوچهر وثوق، بیک ایمانوردی، شهناز تهرانی، یدالله شیراندامی، مرتضی عقیلی یا بهمن مفید، همایون بهادر و میری که اتفاقا بعضی از آن ها از ایران رفتند و در سرای دیگر هم بازیگری کردند و هرگز به آن چه خود و مردم طرفدارشان می پنداشتند، نرسیدند مثل تئاترها و فیلم هایی که برخی از آنان بازی کردند و نتیجه فاجعه بود.
چون ذائقه ها تغییر کرده بود و مخاطبان می دانستند که با آن ها مثل سابق نیستند، یا این که هیچ وقت آن چه آن ها تصور می کردند نبوده اند و برخی هم به دولت جدید روی کار آمده خرده می گرفتند که اجازه بازی کردن از آن ها را سلب کرده بود. ولی آن چه مشخص بود، این است که به هر حال چیزی می لنگید!
بدون هیچ جهت گیری آن چه برای این بازیگران قدیمی و جدید و به تازگی کارگردانان اتفاق افتاده است، مسیر روشنی را پیش روی آن ها قرار نداده و نخواهد داد. این بازیگران ایرانی تنها تبدیل می شوند به نام داران و اسطوره هایی پوشالی که چند صباحی در آمار بالای جدول بورس قرار می گیرند و بعد از آن تاریخ آن ها را کم کم فراموش می کند. آن ها مسیری غلط را بر می گزینند و برای رسیدن به شهرتی که نتوانسته اند در ایران به دستش بیاورند، دست به دامن شبکه های رنگارنگ و درجه چندم تازه تاسیس شده، در خارج از کشور می شوند.
در بهترین حالت، کمتر کسی مخاطب پی گیر و دقیق کارهای آن ها می شود. مثلا چه کسی مشتاقانه پای برنامه های محمد حسینی می نشیند و با مزه پرانی های او می خندد و تحسینش می کند؟! یا فرشید منافی چند درصد شنونده دارد؟ چکامه چمن ماه و رابعه اسکویی کجای سینمای ایران ایستاده بودند و مانی کسرائیان چند سال غایب بود؟ کسی اصلا نام صدف طاهریان را پیش از این شنیده بود؟! و جدیدا هم بازیگر دیگری به نام بهارک صالح نیا به این جمع اضافه شده است که تا به حال نامش هم شنیده نشده بود.
فضای مجازی و دست به دست چرخیدن اخبار کشف حجاب آن ها و لایک های چندین هزار نفره در زیر عکس هایشان آن ها را قربانی لذت شهرت و محبوبیت می کند، غافل از این که این توجه ها در هنر نمی تواند ماندگار باشد و داغی خبر روزی سرد می شود. این ها درست برعکس راهی را که حتی یک ستاره آمریکایی یا دقیق تر، هالیوودی انتخاب می کند، رفتند.
اکثر بازیگران بین المللی با انتخاب یک مدیر برنامه خوب و کاربلد با تسلط به بازیگری و مهارت های غیر از آن مثل زبان و فن بیان، مسیر مشخصی را در نظر می گیرند تا بتوانند گام های محکم و از پیش تعیین شده بردارند. اما متاسفانه یا خوشبختانه چکامه چمن ماه در تبلیغات پخش شده در این شبکه ها، به دلیل بازی ضعیف و فن بین سست تماشایی نیست.
در کنار آن ها هستند کسانی مثل همایون ارشادی یا پیمان معادی و حتی فاطمه معتمدآریا، مهناز افشار و بهرام رادان که مناسب موازین فرهنگی کشور برای بازی در فیلم های هالیوودی یا خارجی قدم برداشته اند و در فیلم هایی غیر ایرانی بازی کرده اند و مورد تحسین هم قرار گرفته اند.
در دوره ای که فاطمه معتمدآریا ممنوع التصویر بود، می توانست با مهارت در بازیگری و تا حدی هم تسلط به زبان انگلیسی ایران را برای ادامه مسیر کاری اش ترک کند، ضمن این که او بیشتر از خیلی از کسانی که کشف حجاب کرده اند، در عرصه بین المللی شناخته شده است و حتما کارهای بهتری را می توانست انتخاب کند، اما با تمام سختی ها ایران را برای ادامه بازیگری انتخاب می کند.
یا کارگردانی مثل عباس کیارستمی می داند که هویت کاری و فرهنگی اش به واسطه حضور در کشورش شکل گرفته است خود را به جهان معرفی کند، پس شاید ترک کردن اقلیمی که روزی در آن قدم به قدم برای شهره شدن زحمت کشیده است، کار عاقلانه ای به نظر نرسد.
به جز یکی از بازیگران زن، سایر کسانی که از ایران رفته اند، هنرپیشه های رده چندمی بوده اند که هرگز در حرفه شان نتوانستند به سودایی که در سر داشته اند، برسند. نه تنها نمی توان نقش ماندگاری از آن ها را نام برد که متاسفانه حضور آن ها تاثیر کوچکی بر سینما و تلویزیون ایران نگذاشته است.
این از هم گسیختگی ناگهانی و فرار پنهانی آنان در طولانی مدت نمی تواند موثر و قدمی رو به جلو محسوب شود که حتی بیشتر باعث دردسر همکارانشان در ایران می شود. با انتخاب این مسیر در میان بازیگرانی که تا قبل از مهاجرت، کمتر کسی حتی آن ها را به چهره می شناخته است، کار برای همکاران و دوستانشان در ایران سخت تر می شود و انگشت اتهام گروه های تندرو خیلی راحت به سمت آن ها نشانه می رود تا از هر حرکتی از کاهی کوه بسازند.
بازیگری که در این مسیر قدم بر می دارد، باید این را بداند که نه تنها در مقابل خودش متعهد است، که حتی در مقابل سینمای مریض احوال و لاجون ایران هم که روزی همین خرده شهرتش را به واسطه آن به دست آورده، مسئول است و با هر قدم می تواند زخمی عمیق تر بزند به بدنه آن.
حسین توکلی مشاور عالی سازمان سنجش در گفتگو با خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان اظهار داشت: بر اساس برنامهزمانی اعلام شده آزمون استخدامی پیمانی مشاغل آموزش و پرورش سال ۹۴ روز گذشته برای تعداد ۱۷۸ هزار و ۲۴ داوطلب در ۶۲ شهرستان برگزار شد که از این تعداد ۷۷هزار و ۹۱۵ نفر زن و ۱۰۰ هزار و ۱۰۹ نفر مرد بودند.
وی افزود: ظرفیت استخدام در این دوره ۳ هزار و ۷۰۴ نفر است که از این تعداد ۷۶۲ نفر زن و ۲هزار و ۹۴۲ نفر مرد پذیرش میشوند.
توکلی در پایان گفت: سازمان سنجش با هدف بهبود و ارتقای کیفی حوزههای برگزاری آزمون از داوطلبان نظرسنجی می کند، همچنین داوطلبان آزمون فرهنگیان امسال می توانند به سایت سازمان سنجش مراجعه و با وارد کردن شماره داوطلبی و شماره پرونده پرسشنامه منتشر شده در سایت سازمان سنجش را تکمیل کنند.
ایسنا
تصویری در گروه های تلگرامی بازنشر می شود با این زیر نویس: «عکس یادگاری محمود احمدی نژاد در مراسم تشییع پیکر آیت الله خزعلی».
عکس یادگاری احمدی نژاد در مراسم تشییع؟!
تصویری در گروه های تلگرامی بازنشر می شود با این زیر نویس: «عکس یادگاری محمود احمدی نژاد در مراسم تشییع پیکر آیت الله خزعلی». اگرچه دوربینی در این تصویر دیده نمی شود اما از آنجا که زاویه ایستادن احمدی نژاد و فرد کنار وی با دیگرانی که در صف نماز ایستاده اند، متفاوت است، این گمانه را تقویت می کند.
عکس یادگاری احمدی نژاد در مراسم تشییع؟!
منبع: ایسنا
پژوی خاص وارد شده به ایران را مشاهده کنید.
این هم پژوی خاص
منبع: خبرگزاری میزان
رییسجمهور در پیامی درگذشت برادر محمدباقر نوبخت معاون رییسجمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور را به وی تسلیت گفت.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) متن پیام حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی به این شرح است:
«بسمالله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
جناب آقای دکتر نوبخت
معاون محترم رییس جمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور
درگذشت برادر بزرگوارتان مرحوم یوسف نوبخت که از خادمان مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود، موجب تاثر و تالم گردید.
اینجانب مصیبت وارده را صمیمانه به جنابعالی، خانواده آن مرحوم و مردم گرانقدر گیلان تسلیت میگویم.
از درگاه ایزد منان برای آن فقید سعید رحمت الهی و همجواری با صالحان و برای عموم بازماندگان صبر و سلامتی و برای جناب عالی عمر باعزت و تداوم توفیق برای خدمتگزاری مسالت مینمایم.
حسن روحانی
رییس جمهوری اسلامی ایران»
منبع: ایسنا
حبیب محبیان شش سالی است که به ایران بازگشته است در این مدت بارها مجلات ایرانی خواسته اند با او مصاحبه کنند اما تمام تلاش ها به شکست انجامیده و هیچ کس موفق نشده این خواننده سابقا لس آنجلسی را به حرف بیاورد.
اینکه چه شد حبیب محبیان برگشت و در این سال ها چه کرده است . یک مجله در شماره جدید خود به سراغ حبیب رفته است که می توانید در ادامه بخش هایی از این مصاحبه جذاب و افشاگرانه را بخوانید.
اولین گفتگو با حبیب پس از بازگشت به ایران
همین که می دانم همسرم کنارم هست و فرزندم ادامه تحصیل می دهد برایم کافی است. همین که همسرم از حضور در اینجا راضی است خوشحالم .
البته من هم تحت فشار هستم ولی نمی توانم همسرم را به خاطر خودم فدا کنم. تا هر زمانی که او بخواهد ایران می مانم. با اینکه از نظر کاری به مشکل برخوردم اما مسائل خانوادگی برایم در اولویت است. البته فکر می کنم برخی از دوستان از حضور من به عنوان یک پیشکسوت وحشت زده شده اند.
در ابتدای ورودم به ایران دیدار کوتاهی با آقای احمدی نژاد در دفترشان داشتم. دوستی که به دولت وقت نزدیک بود نامه ای از طرف من تنظیم کرد و پیش آقای احمدی نژاد برد .
بلافاصله آقای احمدی نژاد نامه را امضا کردند و به ارشاد رسید و سه روزه مجوز گرفتم بعد از آن یک شخصی که مایل به سرمایه گذاری بود من را برد پیش آقای مشایی. به چه دلیلی نمی دانم؟
ایشان هم گفتند اینجا وطن شما است اگر برگردید خوشحال می شویم. برخوردشان خیلی خوب بود. وقتی فهمیدند تا سال 62 ایران بودم برایشان جالب بود. منتها ......
منبع : مجله زندگی ایده آل
آیت الله ابوالقاسم خزعلی صبح روز چهارشنبه - 25 شهریور ماه 1394 - در سن 90 سالگی در گذشت.
این عضو مجلس خبرگان رهبری در مورد فتنه 88 نظراتی داشتند که در زیر می خوانید:
آیت الله ابوالقاسم خزعلی در سال 1392 با حضور در برنامه شناسنامه در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: سال 88 عکس امام را پاره و به امام حسین (ع) توهین کردند. این کارها را میرحسین و کروبی انجام دادند و الان هم دل ما از دست اینها داغدار است.
آیتالله خزعلی درباره پدیده آقازادگی، خاطرنشان کرد: آقازادگی برای عدهای خاص است که در انقلاب بد رفتار کردند. در این بین افرادی هم بودند که از رفتار فرزندان خود تبری جستند، اما عدهای هم با فرزندان خود خوب رفتار میکردند و توجهی به کارهای آنها نداشتند.
آیت الله خزعلی همچنین در گفت گویی که در سال 90 با هفته نامه 9 دی داشت به بررسی عملکرد خواص در دوران فتنه 88 پرداخت و گفت: بعضی وقتها دوستان ما فراموش میکنند بالاخره یک عدهای در فتنه که آقا خون دل میخورد، سکوت کردند، من میگویم آن روز یوم العمل بود و امروز یوم الحساب است ...
منبع: خبرایرانی
بررسی گزارش های ثبت شده آب و هوایی مکه مکرمه در ساعت وقوع حادثه نشان می دهد که سرعت باد در این شهر در ۱۱ سپتامبر هیچگاه به بیش از ۲۲ کیلومتر بر ساعت نرسیده است.جهت وزش هم با جهت واژگونی یکی نبود.
بررسی گزارش های ثبت شده آب و هوایی مکه مکرمه در ساعت وقوع حادثه نشان می دهد که سرعت باد در این شهر در ۱۱ سپتامبر هیچگاه به بیش از ۲۲ کیلومتر بر ساعت نرسیده است.جهت وزش هم با جهت واژگونی یکی نبود.حادثه سقوط جرثقیل در مکه مکرمه در ساعت ۵:۱۰ عصر ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد و منجر به کشته و زخمی شدن بیش از ۳۰۰ نفر شد. بلافاصله رسانه های سعودی در صدد توجیه علل و عوامل آن برامده و عامل جوی را مسبب وقوع این حادثه نامیدند. به طوری که شبکه العربیه مدعی شد ، سرعت باد در لحظه وقوع حادثه ۶۵ کیلومتر بر ساعت بوده است.
به نوشته ایران الیوم، شبکه خبری cnn عربی پا را فراتر از این گذاشت و با رکورد شکنی خبری، سرعت باد را در لحظه حادثه ۹۵ کیلومتر بر ساعت گزارش داد و اعلام کرد که این سرعت باد ۳۷ سال گذشته خاورمیانه بی سابقه است.
در همین راستا دکتر منصور المزروعی مدیر مرکز علمی تحقیقات تغییر آب و هوای دانشگاه ملک عبدالعزیز با اشاره به این نکته که سرعت باد بین ۴۰ تا ۵۵ کیلومتر بوده است ، تغییر ناگهانی وضعیت جوی را عامل سقوط جرثقیل و قطع درختان دانست.
اما واقعیت چیست و آیا واقعاً توفان باعث این حادثه شده است؟ بررسی ها نشان می دهد که اساساً در زمان حادثه، هیچ توفانی در کار نبوده است به طوری که زائران بدون مشکل خاصی در تردد بوده اند و در صحن مسجدالحرام عبادت می کردند.
نکته جالب تر این که به گزارش پایگاه های خبری فعال در زمینه ثبت تغییرات آب و هوایی جهت وزش باد در مکه به سمت شمال غرب بوده که در جهتی غیر از مسیر سقوط جرثقیل (جنوب غرب) می باشد.نکته ای که در این زمینه توجه به آن خالی از فایده نیست این است که جرثقیل در پشت مقام ابراهیم سقوط نموده که بیشترین تراکم حجاج در آن مکان قرار دارد.
همچنین با بررسی وضعیت استاندارد قراگیری جرثقیل و مقایسه آن با حالت پس از وقوع حادثه مشاهده می شود که پایه ی کنترل کننده آن در هنگام وقوع حادثه از بدنه اصلی منفک بوده است که جای شگفتی دارد.
حال که مشخص شد اوضاع جوی در این حادثه اثرگذار نبوده اند و با توجه به دستکاری صورت گرفته در جرثقیل، باید به دنبال علل اصلی این فاجعه پرداخت، فاجعه ای که دقیقاً در سالروز ۱۱ سپتامبر و در شلوغ ترین نقطه مسجدالحرام رخ داد!
منبع:عصر ایران
مدیر عامل پارک ارم از تکذیب شایعات مبنی بر وقوع حادثه در پارک ارم خبر داد.
ایرج جهانگیر مدیر عامل مجموعه تفریحی ارم سبز در گفت و گویی در خصوص خبری که در فضاهای مجازی مبنی بر پلمپ پارک ارم انتشار یافته اظهار کرد : عکس هایی در فضاهای مجازی انتشار یافته که خبر از سقوط 2 تن ، از چرخ و فلک پارک ارم می دهد ، که این موضوع صحت ندارد.وی در ادامه افزود : عکس های منتشر شده در فضاهای مجازی ، متعلق به سه سال گذشته و حادثه تبریز است.جهانگیر ضمن آمادگی کامل مجموعه ارم سبز برای خدمت رسانی به شهروندان تصریح کرد: در پی انتشار خبر پلمپ پارک ارم ، از طریق پلیس فتا با شخصی که این اخبار را منتشر کرده برخورد قانونی می شود.
منبع: باشگاه خبرنگاران
معاون حج و زیارت با اعلام اینکه تعداد کشتهشدگان ایرانی در حادثه مکه به 11 نفر افزایش یافت، گفت: پس از سه روز تلاش شبانهروزی گروه تجسس برای یافتن سه زائر ایرانی مفقود شده در حادثه مکه، نسبت به مرگ آنها به «یقین» رسیدیم.
پس از تحقیقات بسیار در بیمارستانهای محل نگهداری مصدومان و سردخانه مکه و همچنین اطلاعات به دست آمده از همراهان آن سه زائر زن که ثابت شد در کانون حادثه حضور داشتند، به این جمعبندی رسیدیم آنها یقینا جزو جانباختگان حادثه مکه هستند. بنابراین آمار کشتهشدگان ایرانی به 11 نفر رسید.
او درباره یافتن اجساد این زائران زن گفت: با توجه به آسیبدیدگی فراوان برخی اجساد، کار شناسایی جسد سه زائر زن ایرانی همچنان ادامه دارد. هویت یکی از آنها به طور کامل تطبیق داده شده و امیدواریم تا پایان امروز اجساد به طور کامل یافته شوند.
به گزارش ایسنا، مریم آل طاها بناب به شماره کاروان 11266 از استان آذربایجان شرقی، فاطمه دامغانی به شماره کاروان 22124 از استان سمنان و کبری بیگم میرغفوری به شماره کاروان 22124 از استان سمنان سه زائر مفقود شده بودند که سازمان حج و زیارت اکنون پس از سه روز جستوجو آنها را جزو کشتهشدگان حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام اعلام کرد.
تحویل اجساد زائران به ایران
معاون حج و زیارت با اعلام اینکه اجساد شناسایی شده زائران ایرانی امروز به مسئولان سازمان حج و زیارت در عربستان تحویل داده میشوند، افزود: از میان 11 زائر ایرانی جان باخته در حادثه مرگبار مکه، جسد هشت تن به طور کامل شناسایی شده که مراحل قانونی برای تحویل گرفتن آنها در حال انجام است و امروز این اجساد به ایران تحویل داده میشود.
محمدی ادامه داد: برنامهریزی کردهایم که حداکثر تا روز پنجشنبه - 26 شهریورماه - همزمان با برقراری آخرین پرواز ایرانی، این اجساد به کشور بازگردانده شوند و شرایط برای همراهی بازماندگانشان در صورت لزوم نیز فراهم شده است.
پرداخت دیه جداگانه از طرف بیمهگذار ایرانی
او درباره پرداخت دیه به مصدومان و بازماندگان حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام توضیح داد: براساس قرارداد سازمان حج و زیارت با شرکت عامل بیمه به بازماندگان هر یک از فوت شدگان 15 میلیون تومان و برای حادثه 40 میلیون تومان پرداخت میشود. این مبلغ دیه از طرف ایران است و ارتباطی با عربستان ندارد.
وی اضافه کرد: چون حادثه در عربستان اتفاق افتاده، کنسولگری ایران موظف است پیگیریهای حقوقی را انجام دهد تا مصدومان و بازماندگان جانباختگان به حقوق خود دست یابند. بنابراین پرونده تمام آن زائران مستندسازی شده، اما هنوز درباره مبلغ دیهای که از طرف عربستان تعلق میگیرد نمیتوان با قطعیت صحبت کرد؛ چرا که آنها رسما این عدد را اعلام نکردهاند. مبالغ اعلام شده نیز تخمینهایی بوده که در رسانهها منتشر شده است. در هر حال ما پیگیر این حق هستیم.
از دیه پرداختی، مبلغی کسر نمیشود
او سپس تأکید کرد: دیهای که از دولت عربستان برای زائران ایرانی گرفته میشود کاملا بدون هیچ کسری به آنها پرداخت خواهد شد.
حج عمره برای بازماندگان متوفیان
محمدی درباره جایگزین شدن زائران دیگر پس از جان باختن 11 زائر ایرانی اظهار کرد: با توجه به اینکه تمام زائران عمره تمتع خود را انجام دادهاند و مرحله نخست حج آغاز شده، تا این لحظه هیچ درخواستی برای بازگشت به کشور نداشتهایم؛ اما سازمان حج و زیارت مقدمات و شرایطی را فراهم میکند که بازماندگان جانباختگان در موسم عمره برای دیدار با عزیزانشان به عربستان عزیمت کنند.
معاون حج و عمره سازمان حج و زیارت درباره تعداد اجساد ایرانی که قرار است در عربستان دفن شوند با توجه به آغاز خاکسپاری جانباختگان حادثه مکه گفت: تا این لحظه فقط خانواده یکی از آن 11 زائر جان باخته درخواست داده تا خاکسپاری در مکه انجام شود، اما اجساد دیگر طبق نظر خانوادههایشان به کشور بازگردانده خواهند شد.
منبع " ایسنا
تهران در جمع 10 شهر خطرناک دنیا برای زندگی قرار دارد.
به گزارش سی ان ان نتایج مطالعات موسسه آلمانی " آلفرد وگنر" نشان می دهد شهر تهران در کنار 9 شهر دیگر از قاره های مختلف جهان خطرناک ترین شهرها برای زندگی است.
دکتر " یوهان کلاگز" زمین شناس آلمانی این مطالعه را بر اساس خطر و بلایای طبیعی در کمین شهرهای بزرگ جهان از جمله زلزله، سونامی و فوران های آتشفشانی انجام داده است.
در این مطالعه احتمال وقوع زلزله در تهران مهم ترین خطر در پیش روی این کلان شهر ذکر شده و سازه های نا مقاوم، تراکم جمعیت و گسل های زلزله خیز پیامدهای ناشی از یک زلزله بزرگ را برای مردم ساکن این شهر یک ریسک بزرگ عنوان کرده است.
تهران
در کنار تهران نام شهرهایی چون ناپل ایتالیا، استانبول ترکیه، مانیل فیلیپین، سانفرانسیسکو آمریکا ،لس آنجلس آمریکا، ناگویا ژاپن ، جاکارتا اندونزی، اوزاکا ژاپن و توکیو پایتخت ژاپن به عنوان 10 شهر خطرناک جهان از منظر در پیش بودن بلایای احتمالی طبیعی مورد اشاره قرار گرفته است.
در این مطالعه بیشتر شهرها با خطر زلزله احتمالی روبرو هستند و تنها شهر ناپل ایتالیا که یک میلیون نفر جمعیت دارد با خطر احتمال فوران آتشفشان روبرو است.
این مطالعه می گوید پوسته شهر ناپل ایتالیا هر سال به مدت چند سانتی متر در اثر فشار لایه های ماگمای زیر زمین جابجا می شود و خطرفعال شدن کوه " وزوویو" که در مجاورت این شهر قرار دارد جان هزاران نفر از ساکنان را در معرض خطر قرار داده است. آخرین فعالیت این کوه آتشفشانی در سال 1944 بوده است و در طول تاریخ نیز یک بار در اثر فعالیت آن (سال 79 پس از میلاد) شهر" پومپی" در روم باستان را به تلی از خاکستر تبدیل کرده و مدفون ساخت.
شهر استانبول ترکیه نیز که بر اساس این تحقیق احتمال وقوع زلزله ای بزرگ در آن تا 10 سال آینده زیاد است به دلیل تراکم جمعیت (بیش از 14 میلیون نفر) و کم بودن مقاومت بسیاری از ساختمان ها و سازه ها یکی از 10 شهر خطرناک جهان توصیف شده است.
استانبول
شهر 4.5 میلیون نفری سانفراسیسکو در ایالت کالیفرنیا آمریکا نیز با خطر وقوع زلزله احتمالی مواجه است . در آخرین زلزله مرگبار در این شهر در سال 1906 بیش از 3 هزار نفر کشته شدند. بر اساس مطالعه دکتر یوهان کلاگز هر آن احتمال وقوع زلزله در این شهر می رود.
شهر 13 میلیون نفری لس آنجلس آمریکا نیز روی گسل زلزله خیز قرار دارد و خطری که تبعات زلزله احتمالی در این شهر را سنگین تر می کند وجود نیروگاه های هسته ای در مجاورت آن است.
لس آنجلس
شهر 30 میلیون نفری جاکارتا (پایتخت اندونزی)نیز با خطر زلزله روبرو است. تراکم بالای جمعیت و احتمال وقوع سونامی پس از زلزله،خطر زیستن در این شهر را زیاد می کند.
شهر 11 میلیون نفری اوزاکا و دیگر شهرهای ژاپنی ذکر شده در 10 شهر پرریسک جهان نیز با خطر زلزله خیز بودن و تراکم جمعیت مواجه اند.
در توکیو وشهرک های اقماری آن بیش از 38 میلیون نفر زندگی می کنند. در ژاپن زلزله های بسیار شدید رخ می دهد اما سازه های مقاوم در برابر زلزله خطرات جانی آن را به حداقل خود رسانده است. اما در صورت وقوع زلزله های بالای هشت ریشتر و احتمال وقوع سونامی پس از آن ریسک زیستن در شهرهای متراکم ژاپن نیز زیاد است.
توکیو
آخرین زلزله مهیب و مرگبار در توکیو در سال 1703 روی داد که در جریان آن بیش از 100 هزار نفر جان خود را از دست دادند.
عصر ایران
می توان ادعا کرد که در حال حاضر Telegram یکی از محبوب ترین نرم افزارهای پیام رسان دنیا است. از دلایل اصلی محبوبیت این نرم افزار می توان به امنیت بالا و حفظ حریم شخصی افراد در کنار سرعت قابل قبول آن شاره کرد.
تلگــرام یک مسنجر قدرتمند، رایگان و بسیار عالی است که در ابتدا برای سیستم عامل اندروید منتشر شد اما از آنجایی که این نرم افزار متن باز است، توسعه دهندگان دیگری نسخه ی ویندوز، مک و لینوکس آن را نیز منتشر کردند. همچنین تلگرام دارای یک رابط کاربری ساده و روان است و بسیار به نرم افزار واتس آپ شباهت دارد، از این رو بسیاری از افراد تصور می کنند که تلگرام برنامه ای است که از روی واتس آپ کپی شده است، اما این تنها ظاهر تلگرام است که کپی شده و در عمل تلگرام امکانات خیلی بهتری دارد.
در ادامه با خالق و مالک اصلی تلگرام آشنا خواهیم شد:
آقای پاوِل والِریویچ دورُف یک مهندس سی ساله روس طراح اصلی و مالک شبکه اجتماعی تلگرام است. این برنامه محبوب توسط این فرد و برادر او نیکلای دورف به بازار آمد. پاول دورف برادر کوچک نیکلای دورف است و سازمان غیر انتفاعی کارآفرینی در آلمان دارد که پشتیبان مالی پروژه است. Telegram توسط یک سازمان غیرانتفاعی آلمانی متعلق به کارآفرین و نیکوکار روس پاول دورف اداره میشود.
موفقیت عجیب این نرم افزار طی دو سال گذشته دور از انتظار بوده اما بد نیست با مالک جوان و مولتی میلیاردر تلگرام بیشتر آشنا شویم؟
پاوِل والِریویچ دورُف متولد ۱۹۸۴ حدود سی ساله مهندس نرم افزار و طراح اصلی شبکه اجتماعی تلگرام اصلا یک روس است که دارایی خالص این جوان رقمی در حدود ۲۶۰ میلیون دلار تخمین زده شده است.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
تصاویری که از سوی خبرگزاری فارس برای نخستین بار منتشر میشود نشان می دهد تمام تاریخهای ثبت شده درباره زمان تولد شهریار اشتباه بوده و بهجت تبریزی در سال 1283 متولد شده است.
سید محمدحسین بهجت تبریزی در روستای خشگناب در بخش قرهچمن آذربایجان ایران در اطراف تبریز متولد شد.
اما هرگز سندی در راستای تاریخ دقیق تولد شهریار منتشر نشده است و همواره درباره تاریخ تولد (حتی سال تولد) این شاعر برجسته نقلهای ضد و نقیضی می شود.
شاید در دسترس نبودن شناسنامه بهجت تبریزی دلیل این همه تناقض باشد. اما خبرگزاری فارس برای اولین بار با انتشار شناسنامه «عزیزه عبدخالقی» همسر شهریار به تاریخی ثبت شده در این سند اشاره میکند. طبق شناسنامه «عزیزه» همسر «شهریار»، این دو در 21 مردادماه سال 1332 با یکدیگر ازدواج کردهاند.
در این سند تاریخ تولد شهریار بر خلاف آنچه در بسیاری اسناد آمده ، مربوط به اول فروردین ماه سال 1283 است، وی دارای شماره شناسنامه 22979 است. اما در موارد مختلف سال تولد شهریار به اشتباه 1285 ، 1283، 1284 و یا مشابه آن ثبت شده بود.
برای اولین بار تصاویر شناسنامه عزیزه عبدخالقی همسر شهریار منتشر می شود که سندی ثبت شده از تاریخ تولد شهریار را به همراه سال ازدواج آنها نشان میدهد.
سال هاست روایتهای متفاوتی از تاریخ دقیق تولد این شاعر مطرح میشود اما این سند پایانی است بر جنجالهای سالهای اخیر.
گفتنی است، محمد حسین بهجت تبریزی مشهور به «شهریار» بیش از 28 هزار بیت شعر به زبان فارسی و در حدود سه هزار بیت به زبان ترکی آذری سروده است. شهرت شهریار مرزهای داخلی کشورمان ایران را در نوردیده و اکنون در اغلب کشورهای جهان شخصیتی شناخته شده است به طوری که اکنون در جماهیر ماورای قفقاز و آسیای مرکزی خیابان ها، سالن های نمایش، پارک ها و دیگر اماکن عمومی به نام شهریار نام گذاری می شوند و در حال حاضر منظومه حیدربابایه سلام در اکثر دانشگاه های جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده آمریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک آهنگساز معروف ارمنستان، آهنگ جالبی برای آن ساخته است.
27 شهریور ماه همزمان با سال روز درگذشت این شاعر به عنوان روز شعر و ادب نامگذاری شده است.
منبع " خبرگزاری فارس
تهران - ایرنا - رییس مرکز پزشکی حج و زیارت هلال احمر ایران با بیان اینکه تعداد زائران جان باخته ایرانی در حادثه مسجد الحرام به هشت نفر رسیده، گفت: همچنان سه بانوی زائر ایرانی مفقود هستند.
سیدعلی مرعشی روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی ایرنا افزود: همچنان در بیمارستان ها و سردخانه ها بدنبال سه زائر مفقود ایرانی هستیم.
وی در پاسخ به این سووال که احتمال زنده بودن این سه نفر وجود دارد یا نه، تصریح کرد: هر احتمالی ممکن است و تا رسیدن به نتیجه، پیگیر وضعیت آنان هستیم.
تا کنون پیکر حسن قاسمی درآبادی از کاروان 17710 تهران، احمد حاتمی گلشتری از کاروان بعثه مقام معظم رهبری و محمد جعفر فلاح از کاروان 13352 استان اصفهان، محمد مجلسی از کاروان شماره 17743 از تهران، ولی اسمعیلی از کاروان شماره 39009 از خراسان جنوبی، سیدمحمد هاشم زهی از کاروان شماره 23114 از سیستان وبلوچستان و علیرضا عامری از کاروان شماره 22124 از سمنان و سیف الله اسدی مینا کاروان 33021 شناسایی شده است.
اما از وضعیت سه زائر مفقودی حادثه مسجد الحرام به نام های مریم آل طه فرزند میرجواد با شماره کاروان 11266، فاطمه دامغانی فرزند ذبیح الله با شماره کاروان 22124 و کبری بیگم میرغفوری فرزند میرحسین با شماره کاروان 22124 خبری در دست نیست.
همچنین هفت زائر ایرانی برای درمانی در بیمارستان ها ملک الفیصل، نور و ملک عبدالعزیز عربستان سعودی بستری هستند.
از 32 مصدوم ایرانی حادثه مسجد الحرام، 25 زائر که در بیمارستان ایرانی مرکز پزشکی حج و زیارت هلال احمر ایران بستری بودند، مرخص شدند.
وقوع طوفان شدید طی روز جمعه(20 شهریور ماه) در مکه، سبب سقوط یک بالابر در محوطه مسجدالحرام شد که در نتیجه این حادثه، حدود 400 زائر خانه خدا کشته و مجروح شدند.
منبع " خبر گزاری جمهوری اسلامی
آمارها از میزان واردات ایران طی پنج ماه نخست امسال نشان میدهد که در این مدت، بیش از 30 میلیارد تومان صرف واردات ساعت مچی از یازده کشور شده است که البته سوئیس بیشترین سهم را در این بین داشته است.
بر اساس فهرست گمرک از واردات کالا طی پنج ماهه نخست امسال، حدود 10 میلیون دلار یعنی بیش از 30 میلیارد تومان ساعت مچی از یازده کشور به ایران وارد شده است.این فهرست نشان میدهد که ساعتهای سوئیسی بیشترین سهم ارزشی را در بین واردات ساعت مچی داشتهاند؛ به این ترتیب که ارزش ساعتهای ساخت کشور سوئیس در واردات ساعت مچی تقریبا برابر با نیمی از کل ارزش ساعتهای مچیِ واردشده است.
بر این اساس سوئیس طی پنج ماهه نخست امسال کمی کمتر از پنج میلیون دلار یعنی حدود 14.5 میلیارد تومان ساعت مچی به ایران صادر کرده است.پس از سوئیس امارات بیشترین سهم از ساعتهای مچی وارداتی به کشور را به خود اختصاص داده و بیش از سه میلیون و 700 هزار دلار یعنی معادل بیش از 10 میلیارد تومان ساعت مچی به ایران فروخته است.
بلافاصله بعد از امارات رتبه بعدی صادرات ساعت مچی به ایران متعلق به چین است، این کشور نیز طی پنج ماهه اول سال جاری، بیش از 870 هزار دلار ساعت مچی یعنی حدود 2.5 میلیارد تومان ساعت به ایران صادر کرده است.پس از این سه کشور ژاپن، هنگ کنگ و آلمان نیز حدودا هر کدام به ترتیب سهمی 700، 270 و 210 میلیون تومانی از بازار ساعتهای مچی خارجی ایران دارند.بر اساس فهرست کالاهای وارداتی طی پنج ماه نخست امسال اتریش، ترکیه، دانمارک، سوئد و هلند نیز از فروشندگان ساعت مچی به ایران به حساب میآیند.
منبع: ایسنا
پس از حضور سعید جلیلی و فریدون عباسی در جلسات کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس، حامیان احمدی نژاد پوستری را در گروه های تلگرامی منتشر کردند.
پوستر حامیان احمدی نژاد در تلگرام
منبع:خبرآنلاین
ر اثر ازدحام مردم مقابل نمایندگی ایران خودرو شعبه خیابان دماوند برای پس گرفتن مبلغ پیش پرداخت پلیس مجبور به مداخله شد .
ماجرای ازدحام مردم در مقابل نمایندگی ایران خودرو خیابان دماوند
ماجرای ازدحام مردم در مقابل نمایندگی ایران خودرو خیابان دماوند
ماجرای ازدحام مردم در مقابل نمایندگی ایران خودرو خیابان دماوند
رئیس پلیس راهور ناجا با انتقاد از ایمنی خودروهای داخلی و با تاکید بر عدم جوابگویی استانداردهای موجود با مطالبات جامعه، گفت: در صورت مشاهده نقض استاندارد در تولید، قطعاً این تخلف را به مردم اعلام میکنیم و از شمارهگذاری این خودروها جلوگیری خواهیم کرد.
سردار تقی مهری رئیس پلیس راهور ناجا با اشاره به کیفیت پایین تولیدات خودروسازان داخلی و نارضایتی مردم از محصولات این خودروسازان و مسئولیت پلیس در این خصوص اظهار کرد: تعیین استانداردهای لازم برای تولید خودروهای داخلی، در حیطه وظایف پلیس نیست و پلیس تنها یک ناظر بر رعایت استانداردهایی است که توسط سازمان ملی استاندارد و سازمان حفاظت از محیط زیست تدوین شدهاند و شمارهگذاری نیز تنها بر این مبنا انجام میشود.
وزارت صنعت و سازمان استاندارد باید بررسی کنند
رئیس پلیس راهور ناجا افزود: اینکه خودروسازان داخلی تا چه میزان استانداردهای تعیین شده را رعایت میکنند یا خیر، مسالهای است که سازمان ملی استاندارد و وزارت صنعت، معدن و تجارت باید آن را بررسی کند. وی گفت: طبق قانون فعلی، 51 استاندارد برای تولیدات خودروهای ملی تعیین شده است که وزارت صنعت و سازمان ملی استاندارد وظیفه نظارت بر اجرای آن را عهده دارند.
مهری در پاسخ به این سوال که آیا پلیس در مواجهه با تخلف خودروسازان داخلی از کیفیت استاندارد، همچون موضوع اسکانیا، وارد عمل میشود و به قول سردار رادان همچنان بر احقاق حقوق مردم میایستد، گفت: ما با توجه به تحلیل آمار تصادفات رخ داده در کشور میتوانیم نظرات فنی خود را در خصوص علل تصادفات ارائه دهیم؛ از این رو ما نظرات خود در مورد خودروهایی که از نظر فنی دارای مشکلاتی بودند را به صورت کتبی به مراجع ذیربط رساندهایم.
وی افزود: در مورد اسکانیا نیز حرف ما آن بود که این کارخانه باید استانداردهای تعیین شده را رعایت کند و از این رو عدم رعایت این استانداردها را پلیس، رسانهای کرد و ما علاوه بر آن، گزارشات خودمان را نیز به کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی ارائه دادیم که پس از جلسات مکرر، به اصلاح تولید این کارخانه انجامید.
در شرایط مشابه، خودروهای خارجی مجروح میدهند و داخلی کشته
رئیس پلیس راهور ناجا با تاکید بر اینکه مرجع اصلی تصمیم گیری در خصوص استانداردهای تولید خودرو در کشور، شورای عالی استاندارد است، گفت: متاسفانه ما وقتی تولیدات برخی خودروسازان غیرداخلی را با داخلی مقایسه میکنیم، مشاهده میکنیم که به عنوان مثال در سرعت 80 کیلومتر در ساعت، وقتی خودروی خارجی دچار حادثه میشود، سرنشینانش مجروح میشوند ولی خودروهای تولید داخل، منجر به کشته شدن سرنشینان خود میشود.
وی با تاکید بر ضرورت ارتقاء استاندارد فعلی خودروسازی در ایران، گفت: این استانداردها را سازمان استاندارد تعیین کرده است ولی اینکه آیا واقعاً میشود ایمنی در خودروهای تولید داخل را ارتقا داد یا خیر بحثی است که خودروسازان داخلی باید در این خصوص تجدید نظر کنند و متولیان امر به این موضوع دقت لازم را داشته باشند.
مهری ادامه داد: درست است که ما چند سال پیش یک خودرویی را تایید کردیم اما بعد از چند سال، حتماً باید در استانداردها و تولیدات خود تجدید نظر کنیم و این را در خودروهای تولید خارج کاملاً مشاهده میکنیم.
رئیس پلیس راهور ناجا با اشاره به پیشرفت صنعت خودروسازی کشور در سالهای اخیر، افزود: متاسفانه علیرغم این پیشرفتها، استانداردهای لازم در صنعت خودروسازی کشور، متناسب با افزایش سفر، نیازهای مردم، مطالبات جامعه و سبک زندگی امروز مردم کشورمان نبوده و قطعاً استانداردهای فعلی جوابگوی نیازهای مردم نیست.
در صورت عدم رعایت استاندارد، نام متخلفان را به مردم اعلام میکنیم
وی تاکید کرد: ما قطعاً در صورت مشاهده نقض استاندارد توسط خودروسازان، قطعا این تخلف آنها را اعلام کرده و از شمارهگذاری تولیدات این خودروسازان جلوگیری خواهیم کرد.مهری در پایان در پاسخ به این سوال که در صورت رعایت استاندارد توسط خودروسازان، چگونه برخی از خودروهای تولیدی خودروسازان داخلی، در بدو خروج از کارخانه با نقص فنی عمده مواجه هستند، خاطرنشان کرد: آنچه که ظاهراً اتفاق میافتد آن است که تولیدات این خودروسازان داخلی، با استانداردهای اعلامی از سوی وزارت صنعت و سازمان استاندارد، تولید میشود و از این رو شمارهگذاری آنها نیز انجام میشود ولی ما اگر در صحنه عمل مشاهده کنیم که این استانداردها رعایت نشده یا به صورت ناقص در تولیدات این کارخانجات اعمال شده است، قطعاً این تخلف را به اطلاع مردم کشورمان خواهیم رساند.
منبع: تسنیم
رییس سازمان حج و زیارت مرگ یک زائر ایرانی در طوفان مکه و سقوط جرثقیل در مسجدالحرام را تا این لحظه تأیید نکرد و گفت: هویت زایران مجروح و احتمالا کشته شده درحال شناسایی است.
رییس سازمان حج و زیارت مرگ یک زائر ایرانی در طوفان مکه و سقوط جرثقیل در مسجدالحرام را تا این لحظه تأیید نکرد و گفت: هویت زایران مجروح و احتمالا کشته شده درحال شناسایی است.سعید اوحدی در گفت و گویی اظهار کرد: در طوفانی که ٥ عصر به وقت محلی در مکه اتفاق افتاد یک جرثقیل سقوط کرد که تاکنون بیش از ٧٠ زائر جان باختند و بیش از ١٦٠ نَفَر دیگر مجروح شدند.
او با بیان اینکه زائران ایرانی معمولا در آن ساعت از روز به دلیل گرامی هوا کمتر به مسجدالحرام می روند و به همین دلیل با آسیب کمتری مواجه شدند،افزود:تا این لحظه تعداد مجروحان ایرانی در این حادثه حدود ٢٠ نَفَر بوده که هویت آنها نیز درحال شناسایی است.
وی افزود: ١٢ نَفَر از این مجروحان به بیمارستان سازمان حج منقل شده اند که حال عمومی بهتری دارند و در سلامت به سر می برند و باقی مجروحان ایرانی این حادثه نیز به بیمارستان نور مکه انتقال داده شده اند که ٤ نَفَر آنها به درمان بیشتری نیاز دارند. اوحدی درباره اعلام خبر درگذشت یک زائر ایرانی در این حادثه گفت: هویت زائران درحال شناسایی است و هنوز این موضوع با قاطعیت تأیید نمی شود.
او همچنین به قطع برق سه هتل محل اسکان زائران ایرانی در مکه بر اثر این طوفان اشاره کرد و افزود: برق دو هتل هم اکنون وصل شده و زائران هتل سوم در محل دیگران اسکان داده شده اند تا شرایط در آن هتل نیز عادی شود.
اوحدی در عین حال گفت: شرایط هم اکنون در مکه عادی است و جای نگرانی وجود ندارد و پزشکان ایرانی نیز در بیمارستان های محل بستری زائران حضور دارند تا به امور رسیدگی کنند.درپی وقوع طوفان در مکه مکرمه و سقوط یک دستگاه بالابر در مسجدالحرام، وزیر بهداشت کشورمان نیز طی تماسی با هیات پزشکی حج امسال، جویای احوال زائران ایرانی شد.
دکتر عباس زارع نژاد، رییس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت بهداشت در این باره گفت: با توجه به زخمی شدن تعدادی از زائران ایرانی در پی وقوع سیل امروز در مکه، وزیر بهداشت همچنان در تماس با مسوولان هیات پزشکی ایران در عربستان، پیگیر احوال زائران ایرانی است.وی گفت: بر اساس پیگیرهای انجام شده، حال عمومی مصدومان ایرانی خوب است و همچنین وزارت بهداشت جهت اعزام پزشک و ارسال اقلام دارویی و پزشکی جهت ارایه خدمات لازم به مصدومان اعلام آمادگی کرده است.
زارع نژاد افزود: همچنین بنابر اعلام مسوولان هیات پزشکی ایرانی مستقر در مکه مکرمه، زمان بروز طوفان و سیل، تیمهای درمانی ایران به بیمارستانهای مکه اعزام شدند تا در صورت مراجعه مجروحان و مصدومان، آمادگی خدمت رسانی از سوی تیم پزشکی ایران وجود داشته باشد. در حال حاضر نیز وضعیت تحت کنترل است.
وی گفت:در مجموع بنابر اعلام مسوولان هیات پزشکی ایران در مکه، اقدامات درمانی لازم مربوط به زخمی های ایرانی انجام شده است و حال مابقی زائران خوب است.
منبع: ایسنا
«جان کوم» مدیرعامل اوکراینی WhatsApp، وقتی 16 ساله بود همراه با خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کردند. این خانواده با فعالیت در زمینه فروش مواد غذایی توانستهاند در رفاه نسبی زندگی کنند.
با حجم داراییهای خالص حدود 6.8 میلیارد دلار، کوم قطعاً راه زیادی را از زمان کار در حوزه مواد غذایی طی کرده است. حالا مجله بیزینس اینسایدر به بررسی روند زندگی جان کوم مدیرعامل WhatsApp در یک سال گذشته و بعد از خریده شدن شرکتش توسط فیسبوک پرداخته است.
در یک حرکت نسبتاً سمبلیک، کوم روی در دفتر قدیمی فروش مواد غذایی خودش، یکسری کاغذ مربوط به تشریفات اداری را برای معامله با فیسبوک امضا کرد. این دفتر قدیمی تنها کمی با دفتر مرکزی WhatsApp در مونتین ویو فاصله دارد.
ناگهان در ماه فوریه سال 2014 کوم میلیاردر شد. تیم کاری شرکت WhatsApp معامله با فیسبوک را جشن گرفتند؛ جشنی مفصل و پرهزینه. بعد از آن و تنها چند روز بعد از آنکه خبر خرید WhatsApp توسط فیسبوک اعلام شد، کوم همراه با «بریان آکتون» دیگر مؤسس این اپلیکیشن، برای شرکت در کنگره جهانی موبایل به بارسلونا رفتند و در آنجا توانستند با «خاویر تریاس» شهردار بارسلونا دیداری داشته باشند.
در زمان حضور در بارسلونا، کوم به میهانی دعوت شد که در آنجا مارک زوکربرگ و همسرش پرسیلا چان هم حضور داشتند. در این میهمانی تولد جان کوم و همسر زوکربرگ که مصادف با هم شده بود، جشن گرفته شد. جالب است بدانید که کوم که حالا سرمایه میلیارد دلاری دارد، اما گویا همچنان از روشهای صرفهجویی و پسانداز که در زمان نوجوانی یاد گرفته بود استفاده میکند. او در پیامی به فیسبوک، مدیران این شرکت را تحت فشار گذاشته بود که هرچه زودتر و پیش از سفرش به بارسلونا قرارداد را بسته و اعلام کنند، چون نمیخواست پروازی را که بلیت آن را بصورت رایگان و به خاطر پروازهای مکرر به عنوان هدیه دریافت کرده بود از دست بدهد.
کوم که پیش از خریده شدن شرکتش توسط فیسبوک هم یک خودرو پورشه داشت، دوست ندارد بهعنوان یک کارآفرین شناخته شود. او بارها گفته است ترجیح میدهد روی ساخت و تولید یک محصول خوب و پیشرفته متمرکز شود تا اینکه بخواهد تنها ثروتاندوزی کند.
تنها چند ماه بعد از آنکه شرکت کوم خریده شد، او چرخشی جدی به سمت فعالیتهای انساندوستانه و خیرخواهانه داشت و به شکلی آرام و بیسر و صدا 556 میلیون دلار به بنیاد جامعه سیلیکون ولی اهدا کرد. خرید WhatsApp توسط فیسبوک در نهایت در ماه اکتبر گذشته به پایان رسید و کوم بصورت رسمی به اعضای هیأت مدیره شرکت فیسبوک پیوست. درست مانند دیگر مدیران عامل بزرگ در دره تکنولوژی او هم با دریافت درآمد سالانه تنها یک دلار برای هر سال موافقت کرد و در مقابل سهامی به ارزش دو میلیارد دلار را از این شرکت در اختیار گرفت.
در همین حال اما جان کوم همچنان به سرگرمیهای مورد علاقهاش مانند بازیهای فکری، ورزش بوکس و التیمیت فریزبی یا بازی بشقاب پرنده (نوعی بازی ورزشی با بشقاب پرنده است که امتیازگیری در آن با پاس دادن به همگروه خود که در طرف مخالف زمین قرار گرفته است، صورت میگیرد) میپردازد.
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
seemorgh.com/entertainment
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
بنیامین بهادری در شب تولد خود در صفحه اینستاگرامش با یک خبر همه را غافلگیر کرد.
بهادری در این پست نوشت:
از مهربونى همه تون ممنونم به قول معروف حس خوبیه که آدم این همه دوست بامعرفت داشته باشه دارم براى آینده زندگى خودم و بارانا تصمیم مهمى مى گیرم که خودم هم تا کمى قبل حتى فکرش رو نمى کردم دارم باهاتون در میون مى ذارم که اول دعامون کنید و بعدش هم نمى خواستم خیلى یهویى سورپرایزتون کنم مى دونم که مثل یک دوست براى خیلى هاتون همیشه زندگى ما مهم بوده و هر کدوم نظرهاى خاص و احتمالاً متفاوت و رنگارنگى خواهید داشت ولى خب در آخر هر کسى مسئول و پاسخگوى زندگى خودش و وابسته هاى خودش خواهد بود پس اگه نظر من براتون مهمه دوست دارم فعلاً و تا وقتى که خودم جزئیات رو اعلام نکردم با همین دعاى خیرتون و انرژى مثبت و اگه دلتون خواست «تبریک»ى که همیشه بهم کمک مى کنه، راه رو براى آینده مون روشن تر کنید و اگر حتى کسى خواست وارد حاشیه و کنجکاوى بى دلیل بشه شما لطفاً به هیچ وجه جواب ندید که کار اداره این صفحه سخت تر نشه امیدوارم همه تون در زندگى خوشبخت باشید این هم کیک تولد سى و سه سالگى منه که همراه بارانا و با خاطره بهترین نسیم دنیا فوت شد.
ایرانیان یهودی سنتی دارند که در آن افتخار تولیت کنیسه را به مزایده میگذارند. اما کنیسهٔ اهوایی(۱) صهیون محلهٔ نوشالوم(۲) اورشلیم، یک مورد استثنایی است: در مراسم روز یوم کیپور هنگامی که مومنین شروع به رقابت میکنند تا جایگاه تورات را باز کنند، چوب حراج به صدا در میآید و افتخار نصیب «مئیر بنایی» میشود که مبلغ ۵۰ لیر را پیشنهاد کرده است. این پیشنهاد بسیار بیش از ۵۰ لیر ارزش دارد ولی کسی مخالفتی نمیکند. همه میدانند که بنایی، فروشندهٔ میوه است و ثروت چندانی ندارد، ولی این افتخار متعلق به اوست. در زمان «جنگهای استقلال» پسر او آوراهام به دست اردنیها مجروح و اسیر شد. او برای آزادی پسرش نذر کرد. پسر او شش ماه بعد به خانه بازگشت.
چندی پیش از محلهٔ پارسیم(۳) در اورشلیم دیدن کردیم. پارسیم (پارسیان) در اسرائیل کسانی هستند که اجداد ایرانی دارند. راهنمای ما در بازدید از این محله تال حنیا(۴) بود. مردی که مهارت زیادی در داستانسرایی دارد. در طول گردش، داستانهای جذابی برایمان تعریف کرد از ایرانیانی که در قرن ۱۹ برای رسیدن به سرزمین مقدس راه دشواری را پیمودند. آنها در شرایطی به این سرزمین مهاجرت کردند که جز پیراهن تنشان چیزی به همراه نداشتند ولی برای رسیدن به سرزمین موعود شور و عشق داشتند.
نخستین گروه از مهاجرین در سال ۱۸۸۶ به اورشلیم رسیدند، آنها دنبالهروی خاخام مشهوری به نام آهارون هاکوهن(۵) بودند. اکثرشان از شیراز میآمدند و برای رسیدن به بندر بوشهر یک ماه را پیاده طی کردند در حالی که زنان و فرزندانشان سوار بر زین چارپایان آنها را همراهی میکردند. هنگامی که به بوشهر رسیدند منتظر کشتی ماندند تا آنها را به سرزمین موعود برساند. در بندر یافا از کشتی پیاده شدند و خاک سرزمین مقدس را بوسیدند و به اورشلیم رفتند. دو گروه از مهاجرین - اشکنازیهایی(۶) که از اروپای شرقی میآمدند و به عبری سخن میگفتند و یهودیان سفاردیم که از اسپانیا و پرتغال مهاجرت کرده بودند و زبانشان لادینو بود - هر دو در اورشلیم به خوبی مستقر شده بودند ولی باور نداشتند که این مسافران تازه از راه رسیده با چهرهای تیره و لباسهای عجیب و زبان غریبشان یهودی باشند. اشکنازیها و سفاردیم از مهاجرین دیگر استقبال میکردند ولی متاسفانه در قبال مهاجرین شرقی کوچکترین مسئولیتی احساس نکردند. پارسیمها که توان خریداری زمین نداشتند، زمینهای خالی نزدیک به محلهٔ میشکنات شئانامیم(۸) (نخستین محلهٔ یهودینشین در بیرون حصار قدیمی شهر) را اشغال کردند. آنها پولی در بساط نداشتند و مصالح ساختمانی نیز در دسترس نبود، در نتیجه مجبور شدند تا قوطیهای حلبی گازوئیل را مسطح کرده و از آن برای ساختن دیوار بهره بگیرند. به همین دلیل است که نخستین محلهٔ آنها - که رسما شوت زدک(۹) نام دارد - با عنوان حلبیآباد شناخته میشود.
کف خانهها در این محله خاکی است و برای ساختن تختخواب از تخته جعبههای چوبی استفاده شده است. پارچههای کهنه و لباسهای مندرس زیرانداز هستند و در فصل سرما به عنوان روانداز هم استفاده میشوند. اما این محله سرزنده و پرهیاهوست و رایحهای شرقی از آن به مشام میرسد.
ایرانیها، چه فقیر و چه ثروتمند، همگی پارسا بودند. آنها به کنیسهای احتیاج داشتند تا بتوانند مراسم و آیین خودشان را اجرا و خطبههایشان را به زبان فارسی ایراد کنند. به این ترتیب نخستین کنیسهٔ ایرانیان با نام پتاخیا(۱۰) در سال ۱۸۹۴ در اورشلیم بنا شد. این کنیسه در ابتدا کلبهٔ محقری بود ولی دیوارهای آن با کمک اعضای محله یک به یک اضافه شدند. پولی برای ساخت کف کنیسه موجود نبود و این کف خاکی باقی ماند ولی توانستند تورات ۴۰۰ سالهای را تهیه کنند. پس از یافتن صندوقچهای که داخل آن با پارچه پوشانده شده بود، جلد محافظ تومار تورات نیز مهیا شد. یکی از خدام این کنیسه موشه میزراهی بود. او نزد مردم اورشلیم مشهور شده بود زیرا هر روز میبایست ده نفر را پیدا میکرد تا دعای صبحگاهی را برگزار کند. او هر روز ساعت سه یا چهار صبح مردم را بیدار میکرد و اگر پلیسی در آن نزدیکی بود بلندگوی دستیاش را قرض میگرفت تا این کار را انجام دهد. نخستین محله توسط پارسیمها برای پارسیمها در سال ۱۹۰۰ بنا شد و نوشالوم نام گرفت. این محله فقط چند خیابان و کوچه داشت ولی شش کنیسه را شامل میشد که نشان از اعتقادات ایرانیان داشت.
کنیسهٔ بیت ییتزاک(۱۱) را به یاد خاخامی نامگذاری کردند که شیراز را به همراه خانوادهاش ترک کرد ولی هرگز به اسرائیل نرسید. زیرا دو روز پس از آنکه کشتی به راه افتاد خاخام ییتزاک در طوفان سهمگینی بر روی عرشه کشتی جان خود را از دست داد. ساکنین نوشالوم بسیار تهیدست بودند، برای ساختن کنیسهٔ بیت ییتزاک تمامی اهالی محل میباید کمک مالی میکردند. نام ساکنین محله تمامی دیوارها و حتی چراغهای کنیسه را پوشانده است. یکی از اهالی به نام آقا بابا بن ییتزاک بن رفول شمش، آب انبار ساخت و در ازای فروش هر بشکه آب به اعراب یک تکه سنگ بنا دریافت کرد.
در پایان قرن نوزدهم، مهاجرت پارسیمها روز به روز افزایش یافت. دختران در خانه میماندند و تلاش میکردند تا زنان خانهدار خوبی باشند ولی پسران به خیابانها میرفتند و دردسر میآفریدند. این نگرانی وجود داشت که بیسوادی مایهٔ از بین رفتن ایرانیان بشود، در نتیجه سازمانی به نام اهوایی صهیون موظف شد تا این نگرانی را برطرف کند. در سال ۱۹۰۶ ترکیبی از کنیسه و مدرسه احداث شد و خاخام یاکوف ملامد - پسر رهامیم ملامد، کسی که رهبر معنوی پارسیها بود و خاخام کنیسهٔ شاری رهامیم - مسئول آموزش شد.
هر خانواده فقط یک لگن دستشویی داشت که از آن برای شستشوی لباس، ظروف، دندان و حمام استفاده میشد؛ یاکوف ملامد یک حمام در این مدرسه بنا کرد و در آن صابون و حوله قرار داد. او برای دانشآموزانش تغذیهٔ کافی تهیه کرد و کلاسهای نمایش برگزار کرد. یوسی بنایی مشهور، در سال ۱۹۳۷ اولین برنامهاش را در اینجا اجرا کرد.
کنیسهٔ شار رهامیمبانا هایی(۱۲) به عرفای اورشلیم (مکوبالیم) تعلق دارد. این ساختمان در اصل برای ساختن تاکستان توسط یک پارسی در سال ۱۹۰۳ بنا شد. او که فرد بسیار موفقی بود تمام ثروتش را در جنگ جهانی اول از دست داد. در سال ۱۹۳۴ رهامیم آرونی این بنا را خرید و آن را کنیسه کرد.
دو کنیسهٔ دیگر به نام شاولی و کاشی در این نزدیکی وجود دارند، آنها نیز مانند دیگر کنیسههای ایرانی بیش از یک صندوق مقدس را در خود جای دادهاند. رسوم ایران حکم میکند که اگر در کنیسه یک صندوق مقدس قرار بگیرد، قرآن را نیز باید در آن جای دهند. در نتیجه یهودیان ایرانی در هر عبادتگاه دو صندوق قرار میدهند، یکی برای تورات و دیگری برای قرآن.
کنیسهٔ شار هرامیم(۱۳) در داخل حیاط خانهای قرار دارد که شش خانوار شیرازی در آن منزل کردهاند. یکی از آنها، خانوادهٔ خاخام رهامیم ملامد و همسرش «استر» است. استر گلابگیری میکند و کارخانهٔ بافندگی شال دعا را برای بانوان راهاندازی کرده است. مطالعهٔ تلمود توسط زنان چندان پذیرفته نیست ولی او به تنهایی خواندن تلمود را آموخت. پس از مرگ همسرش، زمانی که مردان پشت سر او سخنان مهمل گفتند آنها را فراخواند و مواخذهشان کرد.
محله نوشالوم اورشلیم
محله شوت زدک و خانههایی که با حلبی ساخته شدند
منبع فارسی: تاریخ ایرانی
پس از آخرین آمارگیری، تعداد کشتههای حادثه سقوط جرثقیل در مکه به 107 نفر افزایش پیدا کرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شبکه خبری BBC به نقل از مقامات عربستانی اعلام کرد، تعداد قربانیان حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام دست کم به 107 نفر رسیده است.
همچنین تعداد مصدومین تا ساعات اولیه صبح امروز (شنبه 21 شهریور) 238 نفر گزارش شده است.
عکسها و ویدیوهای این حادثه تکاندهنده و صحنه فرار و جیغ زدن زائران طی ساعات اخیر در رسانههای بینالمللی منتشر شده و همه را شوکه کرده است. سقوط این جرثقیل عظیم بعد از رعد و برق، بارندگی و طوفان کمسابقهای رخ داد و جان یک زائر ایرانی را هم علاوهبر تعداد زیادی از زوار کشورهای دیگر گرفت.
بنابر اعلام یکی از خبرگزاریهای دولتی عربستان، بخشی از این جرثقیل ساعت 5:10 صبح بر اثر باد و باران شدید سقوط کرد. گفته میشود اگر پل طواف وجود نداشت، تعداد قربانیان از این هم بیشتر میشد.
«خالد الفیصل»، امیر مکه دستور بررسی علت دقیق این حادثه را صادر کرده و قرار بوده امروز به مسجدالحرام سرکشی کند.
یکی از بنیانگذاران بنیاد پژوهش میراث اسلامی مکه در مصاحبه با آسوشیتدپرس از وضعیت ساخت و سازها در بیتاللهالحرام شکایت کرد و گفت: مسوولین نسبت به بالا رفتن جرثقیلها بر فراز مسجدالحرام غفلت میکنند. آنها اهمیتی به میراث فرهنگی، سلامتی و امنیت زائرین نمیدهند.
منبع : ایسنا
اعتیاد به مواد مخدر گوناگون همان بلای خانمان سوزی است که به جان برخی افراد جامعه افتاده و زندگیشان را از بین برده است.
اعتیاد به مواد مخدر گوناگون همان بلای خانمان سوزی است که به جان برخی افراد جامعه افتاده و زندگیشان را از بین برده است.همان چیزی است که مثل خوره جوانان را ذره ذره از بین میبرد.اعتیاد به مواد مخدر همان بلای خانمان سوزی است که به جان برخی افراد در جامعه افتاده و زندگیشان را از بین برده است. همان چیزی است که مثل خوره جوانان را ذره ذره از بین می برد و آنها را به تباهی می کشاند.
این نوع اعتیاد یعنی همان اعتیاد به مواد مخدر، از زمان قدیم تا به حال برای افراد دردسرساز بوده و متاسفانه این روند ادامه خواهد داشت، تنها نوع ماده مصرفی معتادان تغییر پیدا کرده و هرچه زمان می گذرد ماده اعتیادآور مخرب و خطرناک تر می شود.
در زمان قدیم این مواد اعتیادآور حالت خماری و خواب آلودگی همراه داشت ولی امروزه با مصرف اعتیادآورهای صنعتی توسط معتادان آنها دچار توهمات شدیدتر می شوند و دست به کار هایی می زنند که هیچ انسان عاقلی حتی فکرش را هم نمی کند.
با توجه به اهمیت این موضوع برنامه های تلویزیونی بسیاری در مورد اعتیاد به مواد مخدر و هشدار به جوانان ساخته شده که برنامه شوکران که سه شنبه هفته گذشته از شبکه سه پخش شد، یکی از همین برنامه ها بود.
در این برنامه نشان داده شد به چه راحتی می توان مواد محرک و توهم زا را تهیه کرد. در قسمت اول برنامه پسری که از مصرف کنندگان کوکائین بود پس از آن که مطمئن شد هویت خودش و فروشندگان مواد فاش نمی شود و خطری او را تهدید نمی کند راضی به همکاری با سازندگان برنامه شد و برای آنها توضیح داد که چگونه و از چه کسانی مواد را می خرد.
او نحوه تهیه مواد را توضیح داد: بازار مواد خیلی داغ شده است. همه موادفروش ها مشتری های ثابت خود را دارند و از بابت این موضوع نگرانی ندارند. هر کسی می تواند براحتی مواد بخرد، فقط کافی است به ساقی زنگ بزند و او هم برایش مواد را سر قرار می آورد. ساقی ها از بابت ایمنی کار خیالشان راحت شده است. با افراد آشنا کار می کنند و کمتر در خطر هستند. مثلا من همین الان می توانم زنگ بزنم و چند گرم کوکائین سفارش دهم.
پسر جوان بعد از تمام شدن حرف هایش به دو موادفروش زنگ می زند و براحتی سه گرم کوکائین سفارش می دهد و با فروشندگان در مکان خاصی قرار می گذارد.
جوان معتاد برای اثبات گفته هایش به محل قرار با یکی از ساقی ها رفت. بعد از چند دقیقه انتظار موادفروش با یک خودروی مدل بالا سر قرار رسید و خرید و فروش مواد مخدر بسیار ساده تر از آنچه به ذهن می رسد، در خیابان انجام شد.
بعد از اتمام خرید و فروش مواد، سازندگان برنامه خودروی مدل بالا را تعقیب کردند. خودرو طی مسیر خود بیشتر از پنج جای دیگر توقف کرد و موادفروش به خرید و فروش غیرمجاز پرداخت.
قسمت دیگر برنامه به دادگاه سه نفر از قاچاقچیان مواد مخدر که قصد داشتند مقدار زیادی مواد مخدر را از تهران به خوزستان ببرند و توسط پلیس دستگیر شده بودند، پرداخت. در این قسمت سه قاچاقچی که متهمان پرونده بودند با هم مشکل پیدا کرده بودند و هرکدام خود را بی گناه و بی اطلاع از ماجرا معرفی کردند و دیگری را قاچاقچی معرفی می کرد.
قاضی پرونده درباره مجازات متهمان پرونده گفت: قضاوت این پرونده بسیار سخت است، چرا که میزان مواد مخدر بالاست و در پی آن هم مجازات متهمان سنگین است.
وی همچنین ادامه داد: به طور کلی مجازات قاچاق و توزیع مواد روانگردان صنعتی به دلیل آثار مخربی که بر ذهن و بدن انسان دارد، بسیار سنگین تر است.
در بخش دیگری نیز یک پسر که به دلیل توهم ناشی از مواد محرک از طبقه سوم یک واحد مسکونی به پایین پرت شده بود، گفت: من اولین بار وقتی داشتم برای پدرم تریاک می خریدم کمی از آن را مصرف کردم و حس خوبی به من دست داد. بعد از آن هم دائم مواد مخدر مصرف می کردم. هرچی دم دستم بود مصرف می کردم. گاهی اوقات قرص یا هروئین، شیشه، تریاک را با هم مصرف کرده بودم و نزدیک به 10 بار هم اوردوز کردم.
پسر جوان ادامه داد: دیگر از وضعیت خودم خسته شده بودم و می خواستم بمیرم. هرچیزی می کشیدم تا شاید حالم بدتر شود و زودتر بمیرم. آخرین بار هم وقتی خواب بودم حس کردم مادرم در را روی من قفل کرده و از پنجره هم دیدم که بیرون از خانه می رود. او از خانه به بیرون رفت تا مامور خبر کند. من هم که از این موضوع ترسیده بودم، لباس هایم را پوشیدم و خواستم فرار کنم. چون درها قفل بود، به طرف بالکن رفتم. به دلیل استفاده زیاد مواد حس کردم ارتفاع کم است و خواستم از آنجا بپرم پایین و فرار کنم که پرت شدم.
کارشناس اعتیاد در این برنامه درباره مصرف مواد محرک گفت: این مواد محرک مثل شیشه قسمتی از مغز یا به طور دقیق تر، قشر جلوی پیشانی را از بین می برد و به همین دلیل است که فرد دچار توهم می شود و نمی تواند درست تصمیم بگیرد.
وی همچنین ادامه داد: یکی از مهم ترین ریشه های اعتیاد ترس و استرس است. مثلا در مورد پسری که از پشت بام به پایین پرت شد شاید عامل تشدیدکننده رفتار پسر جوان، کار مادرش هم بوده است. از دستگیر شدن توسط ماموران استرسی زیادی به او وارد شده و همین موضوع باعث شده پسر نتواند بدرستی تصمیم گیری کند.
کارشناس برنامه همچنین گفت: درمورد مصرف مواد مخدر سه حالت و دوز مختلف وجود دارد. وقتی مواد مخدر با دوز کم به بدن وارد می شود فرد را خواب آلود و خمار می کند. مواد مخدر با دوز متوسط باعث تحرک زیاد و ناآرامی فرد می شود و دوز بالا هم باعث مرگ تازه کاران می شود.
منبع: جام جم آنلاین
ساخت و ساز غیرقانونی در حاشیه رودخانه ها علل مختلفی دارد و می توان از جنبه های متفاوتی به آن نگریست. به طور معمول دو نوع ساخت و ساز وجود دارد. یکی ساخت و سازهای غیرقانونی و دیگری قانونی؛ که در مورد ریزش ساختمان های پس از سیل اخیر، به نظر می رسد این ساختمان ها از همان نوع غیرقانونی بوده اند که این گونه تخریب شده اند. در ساخت و سازهای غیرقانونی انجام دهند.
از این رو ساخت و ساز در این نواحی به صورت غیرقانونی افزایش یافته و در نتیجه استانداردهای لازم رعایت نمی شود. چرا که نه مهندسی دارد و نه تولیتی. نکته قابل توجه این است که مقصر اصلی کیست؟ برخی بر این باورند که مردم و سازندگان مقصرند، اما به نظر من مقصر اصلی همان مسوولانی هستند که مجوز ساخت داده اند. به نظر من مقصر اصلی در این حوادث اخیر افرادی هستند که در مراجع دولتی و مردمی مجوز ساخت و ساز می دهند.
اما در حال حاضر ساختمان هایی در مسیر رودخانه ها ساخته شده که این ساختمان ها هم به نظر غیرقانونی است. اما مشکل اینجاست که این افراد به صورت رسمی از مراجع صدور پروانه که شهرداری ها، فرمانداری ها و دهداری ها هستند پروانه ساخت گرفته اند، یعنی کارشناس صدور پروانه بعد از بازدید محل آن را تایید کرده و اجازه ساخت داده است. حالا مشکل این گونه ساخت و سازها به حاشیه سازی در مسیر رودخانه محدود نمی شود.
بلکه این ساخت و سازهای غیرقانونی در ارتفاعات هم دیده می شود. به طور مثال در حال حاضر در جاجرود هتلی 25 طبقه در ارتفاعات ساخته شده است که هر لحظه امکان دارد همچون یک بمب ساعتی بر اثر یک سانحه طبیعی فرو بریزد. چرا که ریزش این ساخت و سازهای غیرقانونی در مواردی همچون سیل و ساخت و سازهایی بر روی گسل ها در مواقع زلزله بروز می کند. به نظر من این مشکل به سه مورد بر می گردد که یکی مربوط به مسوولانی است که مجوز ساخت می دهند و دیگری مکان های نامناسب و مساله سوم کیفیت ساخت و ساز است که باید مهندس ناظر بر آنها نظارت داشته باشد اما این گونه نیست.
این روزها یکی از بحث های میان مهندسان همین موضوع نبود مهندس ناظر بر ساخت و سازهای غیرقانونی است. در روزهای اخیر بیشتر رفت و آمدها و تجمعات در مقابل شهرداری و وزارت مسکن به همین دلیل صورت گرفته است. دلیل این تجمع ها این است که هیچ گونه عملیات چه طراحی، چه نظارت و چه اجرا نباید توسط افراد فاقد صلاحیت انجام شود و حتما باید افراد دارای صلاحیت این کار را انجام دهند.
البته وجود مهندس دارای صلاحیت تعریف شده است، به گونه ای که مهندس دارای صلاحیت طبق قانون از وزارت مسکن و شهرسازی پروانه می گیرد که البته این پروانه برای پروژه های خصوصی است و برای شرکت های دولتی روال به صورت درجه بندی سازمان مدیریت و برنامه ریزی است که آن مقوله جداگانه ای است که مربوط به مسکن مردم نمی شود. این مجوزها در بخش هایی از مواد 14، 33، 323، 15 و 34 قانون نظام مهندسی کنترل ساختمان آمده است.در این مواد صراحتا قید شده که باید ساخت و سازها توسط افراد دارای صلاحیت صورت گیرد.
ممنوعیت ساخت و ساز در حاشیه رودخانه ها نه تنها در طرح جامع، بلکه در شورای عالی شهرسازی و طرح تفضیلی هر شهر نیز آمده است. براساس طرح تفضیلی ابتدا مکان یابی صورت می گیرد. سپس شعاع ساخت و ساز در حریم رودخانه ممنوع است. اما همان گونه که گفتم در برخی مناطق حتی در ارتفاعات غیرمجاز هم ساخت و سازهایی صورت می گیرد.
در حال حاضر برای ساخت و ساز در جاجرود اتفاقی که افتاده این است که در هتل ساخته شده هر لحظه امکان از دست رفتن جان مردم وجود دارد و این ساخت و ساز به گونه ای است که با ضوابط طرح جامع و مقررات ملی ساختمان در تناقض است. این ضوابط هم در مقررات ملی ساختمان و هم در ضوابط شورای عالی شهرسازی آمده است و هم در طرح جامع و تفضیلی به آن اشاره شده است. چرا که اکنون برای منطق طرح تفضیلی درنظر گرفته شده است.
حالا چه اتفاقی می افتد که این گونه نمی شود. در برخی موارد گفته می شود که اصلا نیازی نیست که چنین افرادی حضور داشته باشند به طور مثال در بخش مجزی، شهرداری مجری را حذف کرده است. در برخی موارد هم افرادی که از نظر قانونی ممنوعیت کار داشته اند مجوز ساخت گرفتند که این کار در بند (د) قانون نظام مهندسی مورد توجه قرار گرفته است. اما باید توجه داشت کسی که خود کنترل نقشه را بر عهده دارد نباید طراح نقشه هم باشد که اکنون دفتر خدمات الکترونیک شهرداری ها این کار را انجام می دهند و کسی حرفی نمی زند.
گاهی یک نفر مسوول کنترل، محاسبات و طراحی معماری است و این شرکت ها به رغم ممنوعیت صریح قانونی شان خود نقشه را تهیه می کنند، درواقع دیکته را خودشان می نویسند و خودشان هم تصحیح می کنند. به همین دلیل اجرای پروژه از دست سازمان نظام مهندسی خارج می شود و مشکلات ساخت و ساز بیشتر می شود.
حالا این ناظر می خواهد بر چه کسی نظارت کند. سازنده ای که خود صلاحیت ساخت نداشته چگونه به ناظر توجه می کند. بنابراین مدنظر ما این است که باید طبق قانون سازندگان افراد دارای صلاحیت ساخت باشند و تخصص لازم را داشته باشند که این امر صراحتا در قانون ذکر شده است. از این رو یکسری ساخت و ساز بی کیفیت به این دلایل صورت می گیرد. در برخی موارد هم مشکل ساخت و ساز به گونه ای دیگر نمود پیدا می کند به گونه ای که برخی می گویند حضور مجری ساخت و ساز هم نیاز نیست. حال ممکن است برخی ساختمان ها حتی بعد از اجرای کامل هم با مشکل همراه باشند و متوجه شویم که مجری ساخت به صورت صوری حضور داشته است.
در این باره نیز به تازگی دکتر آخوندی اعلام کرد که سازنده می تواند ناظر ساختمانش را خود انتخاب کند. حال من نمی دانم این صحبت چرا مطرح شده است. چرا که تاکنون که انتخاب ناظر توسط سازمان صورت می گرفت تخلفات زیاد بود، حال از این پس اوضاع چگونه خواهدشد. به نظر من وقتی آقای آخوندی دستور این موضوع را داده اند، شاید در حد حرف باشد چرا که با مفاد قانون مغایرت صریح دارد و باید تحت لایحه ای در مجلس تصویب شود اما اینکه وزیر مسوول ساخت و ساز کشور که طبق ماده 35 مسوولیت نظارت بر ساخت و ساز با رضایت راه و شهرسازی صریحا در قانون عنوان شده می آید یک چنین موضعی می گیرد، جای سوال دارد.
برای اجرای صحیح این قانون و رسیدگی به ساخت و ساز براساس قانون، باید یک نهاد مستقل وارد عمل شود. برای من این پرسش به وجود آمده است که چرا دکتر آخوندی چنین حرفی را زدند. تنها آنچه حدس می زنم این است که در بعضی از استان ها و عمدتا در استان تهران زد و بندهایی انجام شده است.
برخی در ساخت و ساز قانون را دور زدند و کارهایی برخلاف قانون انجام داده اند. که البته برخی از آنها باید توسط نظام مهندسی اجرا می شده که آقای آخوندی در حال حاضر بر آن تاکید دارند، به صورت غیرقانونی انجام و باعث فساد شده است و حالا تعجب من این است که آقای آخوندی به جای برخورد با آن موارد چرا این موضوع را قانونی کرده است. البته این ظاهر قضیه است و ما هنوز از باطن قضیه خبر نداریم و تا زمانی که اطلاعات جامع تری یافت نشود، قضاوت هم نمی کنیم. به هر حال تا زمانی که این موضوع به مجلس نرود و مصوب نشود نمی تواند در این بخش تاثیرگذار باشد.
ساعت 24-انتشار تصاویری در فضای سایبری حکایت از احتمال جابهجا شدن کودک خردسال سوری، قبل از عکاسی دارد
پیدا شدن آیلان در سواحل ترکیه در محافل خبری و رسانهای سر و صدای بسیاری بهپا کرد. همین اتفاق مرزهای اروپا را به سمت مهاجرانی که از ناملایمات و ناامنیها، برای ساختن آینده خود ترک وطن را انتخاب کردند، باز کرد.
به تازگی تصاویری در فضای سایبری منتشر شده است که حکایت از واقعهای دردناکتر دارد؛ چراکه کودک خردسال سوری در سواحل صخرهای ترکیه به ساحل رسید اما تصویربرداران، آیلان را به نقطهای دیگر منتقل کردند تا به زعم خود تصویری دردناکتر بگیرند.
در ادامه این خبر آمده است: اینکه در پس این انتقال و پس از آن بازگشایی مرزهای اروپا بدون کنترلهای معمول به روی مهاجران چه بوده، بعدها مشخص خواهد شد اما این عمل زننده از غرق شدن این کودک تلختر است.
منبع : باشگاه خبرنگاران جوان
تهران-ایرنا- رییس سازمان سنجش آموزش کشور از اعلام نتایج آزمون سراسری سال 94 در ساعت 8 صبح روز چهارشنبه 18 شهریورماه خبر داد.
به گزارش روز سه شنبه ایرنا، ابراهیم خدایی اظهار داشت: نتایج آزمون سراسری سال 94 ساعت 8 صبح روز چهارشنبه 18 شهریورماه از طریق سایت سازمان سنجش آموزش کشور به نشانی www.sanjesh.org اعلام می شود.
رییس سازمان سنجش آموزش کشور با بیان اینکه به طور کلی 428 هزار و 478 نفر در این آزمون پذیرفته شده اند، گفت: از این تعداد 58 درصد خانم و 42 درصد آقا هستند.
وی افزود: از این تعداد 127 هزار و 923 نفر در گروه ریاضی و فنی، 155 هزار و 784 نفر در گروه علوم تجربی، 123 هزار و 162 نفر در گروه علوم انسانی، 8 هزار و 811 نفر در خدایی ادامه داد: 123 هزار و 6 نفر در دوره های روزانه، 21 هزار و 846 نفر در دوره های شبانه، 95 هزار و 812 نفر در دانشگاه های غیردولتی، 3487 نفر در دانشگاه تربیت معلم، 172 هزار و 597 نفر در دانشگاه پیام نور، 11 هزار و 730 نفر در دوره های فرهنگیان،مجازی و غیره پذیرفته شده اند.
به گزارش سازمان سنجش آموزش کشور زمان ثبت نام پذیرفته شدگان کنکور 94 از 22 تا 25 شهریورماه خواهد بود و دانشجویان قبل از مراجعه به دانشگاه حتما سایت دانشگاه خود را کنترل کنند.
** تغییر شماره تلفن های واحد پاسخگویی سازمان سنجش
شماره تلفن های واحد پاسخگویی اداره روابط عمومی سازمان سنجش آموزش کشور از فردا چهارشنبه 18 شهریورماه از شماره های 9-88923595 به شماره 42163 تغییر می یابد.
داوطلبانی که با سوالی در رابطه با آزمون های سازمان سنجش مواجه می شوند می توانند صرفا از طریق تماس با شماره 42163 برای طرح پرسش خود اقدام کنند.
** اعلام نتایج دوره های کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد
نتایج دوره های با آزمون و بدون آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امروز (۱۷ شهریورماه) اعلام می شود.
داوطلبان دوره های با آزمون و بدون آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد می توانند امروز 17 شهریورماه با مراجعه به سایت مرکز سنجش و آموزش این دانشگاه نتیجه خود را مشاهده کنند.
زمان ثبت نام پذیرفته شدگان این دوره ها دوشنبه 23 و سه شنبه 24 شهریورماه است.
** پذیرش برگزیدگان علمی در دوره مهندسی فناوری در دانشگاه جامع علمی و کاربردی
زمان پذیرش دانشجو براساس آیین نامه ارایه تسهیلات به برگزیدگان علمی بر ای ورود به دوره مهندسی فناوری و دوره کارشناسی حرفه ای (ناپیوسته) سال 1394 دانشگاه جامع علمی - کاربردی اعلام شد.
محمد قره چه سرپرست اداره کل سنجش و آزمون دانشگاه جامع علمی و کاربردی اظهار داشت: این دانشگاه در نظر دارد به استناد آیین نامه ارایه تسهیلات به برگزیدگان علمی برای ورود به دوره های تحصیلی بالاتر وزارت علوم در دوره مهندسی فناوری و دوره کارشناسی حرفه ای (ناپیوسته) نظام آموزش مهارتی دانشگاه جامع علمی ـ کاربردی مهرماه سال 1394 براساس شرایط و ضوابط مندرج در دفترچه راهنمای شرکت در پذیرش این دوره ها، اقدام به پذیرش دانشجو کند.
وی افزود: داوطلبان واجد شرایط باید از تاریخ 17 لغایت 21 شهریور نسبت به ثبت نام اینترنتی از طریق سامانه جامع آموزشی دانشگاه به نشانیhttp://edu.uast.ac.ir در بخش سامانه ثبتنام اینترنتی برگزیدگان علمی اقدام و مستندات ثبت نام را برای بررسی، مطابق مندرجات فراخوان حداکثر تا تاریخ 23 شهریور ماه به دبیرخانه شورای سنجش و آزمون ارسال کنند.
سرپرست اداره کل سنجش و آزمون در خاتمه گفت: فرم های مربوط و دفترچه راهنمای پذیرش دوره های مذکور از طریق سامانه اداره کل سنجش و آزمون به آدرس http://www.uast.ac.ir/sanjesh_azmoon قابل بهره برداری است.
غذا جزو برنامه های مهم و اصلی هر فرد در شبانه روز به شمار می رود و برای بسیاری از مردم صرف وعده های غذایی کاری لذت بخش است. با این حال برخی مواد غذایی باید با احتیاط مصرف شود زیرا مصرف بیش از اندازه آنها میتواند به مسمومیتهای کشنده منجر شود.
در این نوشتار با 10 ماده غذایی آشنا می شوید که می تواند در صورت سهل انگاری و درست مصرف نکردن عامل مرگ انسان ها شود:
لوبیا سبز خام
از جمله مواد غذایی محبوب به شمار میرود، اما پنج تا شش عدد آنها اگر نپخته باشند، میتوانند جان کودکان خردسال را به خطر بیندازند. لوبیا سبزهای خام دارای لکتینی به نام " PHA" هستند که میتوانند منجر به خونریزی شدید معده شوند. لکتینها پروتئینهایی هستند که نقششان تسهیل اتصالات سلول به سلول است. PHA در مقدار بالا یک ماده سمی محسوب میشود. حرارت دادن لوبیای سبز PHA را از میان میبرد.
جوز هندی
در مقدار بسیار اندک به عنوان یکی از طعمدهندهها و ادویههای مخصوص آشپزی و شیرینیپزی به حساب میآید. اما مصرف یکجای این ادویه به میزان بیش از چهار گرم میتواند موجب بروز حالت تهوع، توهم و در موارد شدیدتر بیهوشی شود. مصرف این مقدار از جوز هندی در کودکان مسمومیت شدید و مرگآور به همراه دارد.
مغز بادام تلخ
به مقدار کم حاوی سیانور دو پتاس و اسید سیاندریک است که اگر فردی به مقدار زیاد آن را مصرف کند، مسموم میشود. مصرف پنج تا ده عدد مغز بادام تلخ در کودکان میتواند مسمومیت شدید به همراه داشته باشد، در بزرگسالان این تعداد به ۵۰ عدد میرسد.
مانیوک یا کاساوا
گیاه بومی مناطق آمریکای جنوبی است که برای تهیه دسر از آن استفاده میشود. ریشه، برگها و پوست این گیاه نباید به طور خام استفاده شوند، و چنانچه به هنگام تهیه مراقبت نشود، میتوانند به دلیل ایجاد مسمومیت پیامدهای مرگبار به همراه داشته باشند.
گوشت خام
مصرف گوشت خام هر چند مرگبار نیست اما میتواند موجب ایجاد کرمهای نواری در دستگاه گوارش شود. عفونت روده و کاهش وزن میتواند از عوارض این نوع از عفونت باشد.
غذاهای کنسروی
مواد غذایی داخل قوطیهای کنسرو یا شیشههای کنسرو شده میتوانند مرگآور باشند. ذخیرهسازی نادرست یا آلودگی در ورقههای فلزی قوطیهای کنسرو میتوانند مواد سمی تولید کرده که به سرعت در مواد غذایی حل میشوند. قوطیهای کنسرو و شیشههای حاوی مواد کنسرو شده باید همواره در جای خنک و به دور از نور نگهداری شوند.
کباب کردن گوشت
درست کردن کباب یکی از تفریحهای مورد علاقه مردم به شمار میآید. اما کباب کردن هم میتواند پیامدهای سرطانزا به همراه داشته باشد. حرارت بالا میتواند موجب ساخت هیدروکربنهای پلی آروماتیک شود. به ویژه اگر چربی گوشت به درون آتش ذغال چکه کند. هر چه گوشت کبابی سیاهتر شده باشد، شمار مواد مضر که درون گوشت جمع شدهاند نیز زیادتر است.
سیب زمینی سبز رنگ
سولانین از ترکیبات گیلکو آلکالوئیدهاست که در سیبزمینی با ظاهر شدن رنگ سبز به ویژه در قشر زیر پوست آن مشخص میشود. مقدار زیاد این سم موجب مسمومیت میشود که با نشانههایی نظیر سوزش گلو، حالت تهوع و تعریق شدید و نفستنگی همراه است. سیبزمینی را باید همواره در جای خنک و تاریک نگاه داشت و به هنگام مصرف نیز قسمتهای سبزرنگ را دور انداخت.
بادکنکماهی
این نوع ماهی در ژاپن به عنوان غذایی لوکس مصرف میشود. روده، تخمدان و کبد این گونه از ماهیها حاوی سم تترو دوتوکسین است که ۱۲۰۰ برابر کشندهتر از سم سیانور است. یک بادکنکماهی میتواند جان ۳۰ نفر را بگیرد. در ژاپن برای طبخ این ماهی باید دورههای آموزشی طولانیمدتی را گذراند. این ماهیها همواره توسط ماهرترین آشپزها سمزدایی میشوند و به قیمت بالا هم به فروش میرسند.
گوجه
محل اتصال ساقه گوجهفرنگی و قسمتهای سبزرنگ گوجهفرنگی میتوانند تا ۱/۲ درصد حاوی سولانین باشد. ۵۰ گرم سولانین میتواند موجب سردرد، حالت تهوع و استفراغ شود. برای همین نیز باید از مصرف گوجهفرنگیهای کال دوری کرد و محل اتصال ساقه را همواره با احتیاط جدا کرد.
منبع: شفاف
تصویب احکام رتبه بندی توسط هیئت دولت تنها خبر کامل از رتبه بندی فرهنگیان در هفت ماه گذشته بوده است که هنوز هم شاخص های آن مشخص نشده و معلمان بلاتکلیف مانده اند.
به گزارش فرهنگ نیوز، افزایش حقوق معلمان در سالهای گذشته از مهمترین دغدغههای قشر فرهنگی کشور بوده است. تازهترین وعده در این باره حکایت از افزایش حقوقِ فرهنگیان از ۱۶۰ تا ۶۰۰ هزار تومان دارد. این موضوع به پرسشی در ذهن بسیاری از معلمان تبدیل شده که حقوقشان کی و چگونه افزایش مییابد. شاخصهای رتبهبندی برای افزایش حقوق معلمان چگونه است و شامل حال چه کسانی میشود. بسیاری از معلمان رقم ۶۰۰ هزار تومان افزایش را برای حقوق خود در نظر گرفتهاند؛ چرا که بسیاری از معلمان معتقدند که آنان هم کارشان به اندازهی پرستاران حساس و تاثیرگذار است و باید حقوقشان به مانند پرستاران افزایش داشته باشد.
روز دوشنبه ۹ شهریور ۹۴، علی اصغر فانی در حاشیه آیین تجلیل از برگزیدگان الگوهای برتر تدریس درس تفکر و سبک زندگی که در وزارت آموزش و پرورش برگزار شد، ضمن اعلام این خبر که امروز طرح رتبه بندی معلمان و شاخصهای مربوط به آن در شورای توسعه مدیریت به تصویب رسید، درباره میزان افزایش حقوق معلمان با توجه به این طرح بیان کرد: احکام تا قبل از مهرماه صادر میشود اما اجازه دهید در این باره در زمان صدور احکام صحبت کنیم زیرا شرایط و افراد متفاوت هستند.
در فروردین ۹۴ وزیر آموزش و پرورش گفته بود؛ بر اساس احکام جدید مطابق رتبهبندی، حقوق دریافتی معلمان از ۱۶۰ تا۶۰۰ هزار تومان افزایش خواهد یافت و ۱۴ درصد افزایش حقوق کارکنان در سال ۱۳۹۴ نیز به آن اضافه میشود. شاخصهای رتبهبندی معلمان را تا شهریور مشخص میکنیم و به تصویب دولت میرسانیم و این لایحه در مهرماه سال ۱۳۹۴ عملیاتی میشود.
پس از آن نیز فانی در ۲۰ فروردین ۹۴ در جمع فرهنگیان نطنز اعلام کرد: این مصوبه که در آن حقوق فرهنگیان از ۱۷۵ هزار تا ۷۰۰ هزار تومان اضافه خواهد شد باید برای آن شاخصهایی را تعیین کنیم و به استناد این شاخصها معلمان به ۵ رتبه مقدماتی، پایه، ارشد، خبره و عالی تقسیم میشوند.
همچنین مشاور معاون توسعه و مدیریت پشتیبانی وزیر آموزش و پرورش در سیودومین اجلاس روسا و مدیران آموزش وپرورش گفته بود ۶۵ درصد فرهنگیان جزو رتبه عالی و خبره قرار میگیرند و افزایش حقوق بین ۳۳۰ تا ۵۴۰ هزار تومان خواهند داشت. افرادی که جزو رتبه ارشد قرار میگیرند، حدود ۱۵۰ هزار نفر هستند که مبلغ ۱۸۰ تا ۲۴۰ هزار تومان افزایش حقوق خواهند داشت و افرادی که در رتبه پایه قرار میگیرند، از ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان دریافت میکنند.
محمد فاضل مشاور وزیر آموزش و پرورش در بارهی شاخصهای رتبه بندی اظهار کرد: احکام رتبه بندی معلمان در جلسه شورای توسعه مدیران به تصویب رسیده است و پیش از مهرماه اجرا میشود.
وی بیان کرد: به مرور جزییات رتبه بندی معلمان به مناطق و مدارس ابلاغ میشود تا احکام معلمان زده شود. افراد باید کف امتیاز را برای رتبه بندی دریافت کنند که فرهنگیانِ با کمتر از ۵ سال سابقهی کاری امتیاز را دریافت نمیکنند. کسی که جدید استخدام میشود از بدو ورود که نباید از تمام امتیازات استفاده کند.
اما در خبری جدید مدیر کل دفتر وزارتی آموزش و پرورش بیان کرد افرادی که کمتر از ۶ سال سابقه در آموزش و پرورش داشته باشند شامل طرح نمیشوند و باید حداقل امتیاز را کسب کنند.
اکنون که در نیمه دوم شهریور هستیم و خبر از تصویب شاخصهای رتبه بندی به گوش میرسد، همچنان جزئیات شاخصها اعلام نشده است و وزیر آموزش و پرورش نیز از افزایش حقوق نیز سخنی به میان نمیآورد. این تعلل و تناقض گوییها شاید به این دلیل است که هنوز تکلیف شاخصها در وزارت آموزش وپرورش مشخص نیست و کمتر معلمی شامل رتبه عالی و افزایش حقوق ۶۰۰ هزار تومانی میشود.
این در حالی است که معلمان اواخر سال گذشته و در ماههای اخیر نسبت به وضعیت معیشتی و جایگاه خود با تجمع در مقابل مجلس شورای اسلامی اعتراضاتی را انجام دادند و هر بار وزارت آموزش و پرورش وعده اجرای رتبه بندی معلمان را داده است که شرایط بهتر میشود.
ناگفته نماند سازمان مديريت و برنامهريزي كشور نیز در این تعلل و بلاتکلیف گذاشتن معلمان سهم اندکی ندارد چرا که بسیاری از مصوبات همچون استخدامی و رتبه بندی معلمان توسط این سازمان باید تایید شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای شورایعالی فضای مجازی:
باید با استفاده از استعدادهای جوان و اقدامات سنجیده از انفعال در عرصه فضای مجازی خارج شد
رهبر معظم انقلاب تاکید کردند: باید با استفاده از تواناییها و استعدادهای جوان کشور و با سیاستگذاری صحیح و اقدامات سنجیده و هماهنگ و بدون از دست دادن زمان به سمت خروج از حالت انفعال در عرصه فضای مجازی و حضور فعال و تأثیرگذار و تولید محتوای اسلامی متقن و جذاب حرکت کنیم.
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار رئیسجمهور و اعضای شورای عالی فضای مجازی، این شورا را مرکز اصلی سیاستگذاری آگاهانه، مسئولانه و مقتدرانه در خصوص فضای مجازی خواندند و با اشاره به گسترش روزافزون و پرسرعت پدیده عظیم و بینظیر فضای مجازی تأکید کردند: باید با استفاده از تواناییها و استعدادهای جوان کشور و با سیاستگذاری صحیح و اقدامات سنجیده و هماهنگ و بدون از دست دادن زمان به سمت خروج از حالت انفعال در عرصه فضای مجازی، و حضور فعال و تأثیرگذار و تولید محتوای اسلامی متقن و جذاب حرکت کنیم.
ایشان با اشاره به تأثیرگذاری گسترده فضای مجازی به عنوان یک قدرت نرم فوقالعاده در عرصههای مختلف از جمله فرهنگ، سیاست، اقتصاد، سبک زندگی، ایمان، اعتقادات دینی و اخلاقیات، بر لزوم طراحی مناسب و دقیق برای حفظ حریم امنیت فکری و اخلاقی جامعه در این عرصه تأکید کردند و افزودند: لازمه حضور فعال و تأثیرگذار در فضای مجازی، «تمرکز در تصمیمگیری»، «جدیت در اجرا بدون از دست دادن زمان»، «هماهنگی میان دستگاهها» و «پرهیز از موازیکاری و تعارض» است.
رهبر انقلاب همچنین برنامهریزی و حمایت دولت بهویژه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای گسترش صنایع مرتبط با فناوری ارتباطات را بسیار ضروری خواندند و تأکید کردند: گسترش این صنایع از طریق شرکتهای دانشبنیان، تأثیر بالایی در اشتغالزایی و تحول در اقتصاد کشور خواهد داشت.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین از زحمات رئیسجمهور و اعضای قبلی شورایعالی فضای مجازی و دبیران فعلی و قبلی این شورا تشکر کردند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب، حجتالاسلام والمسلمین روحانی رئیسجمهور و آقای مهندس انتظاری دبیر شورایعالی فضای مجازی گزارشی در خصوص اهمیت فضای مجازی و برنامهها و اقدامات شورایعالی و مرکز ملی فضای مجازی در دوره اول مسئولیت ارائه کردند.
همچنین آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه نکاتی در خصوص الزامات و اقتضائات مرتبط با فضای مجازی بیان کرد.
عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران در یادداشتی دررابطه بافیلم«محمدرسول الله (ص)» خاطره ای جالب ازاکران ویژه فیلم مجیدی برای سردار سلیمانی روایت می کند.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اربعين سال گذشته خادمي زوار را بر عهده داشتم. هر لحظه كه بين نجف تا كربلا كار زائران اربعین حسینی را سامان مي داديم، دلهره اي داشتم كه امنيت این زائران چه مي شود. اما هرگاه اين نگراني به ذهن ام خطور مي كرد همان لحظه زائري را مي ديدم كه عكسي از «حاج قاسم سليماني» بر كوله پشتي يا لباس خود الصاق كرده بود. همواره غبطه ميخوردم و ميخورم كه چرا اين توفيق را ندارم كه در ركاب او براي عزت اسلام، مجاهدت كنم.
۱- اربعين و آذرماه گذشت. اسفند شد و فصل اكران هاي خصوصي فيلم «محمد رسولالله» رسيد؛ يك اكران در خاطرم جاودانه شد. «سردار قاسم سليماني»، خانواده عماد مغنيه از جمله فرزند كوچك ايشان، «مصطفي مغنيه» و افراد ديگري نيز از جريان مقاومت در اكران فيلم حضور داشتند. جملاتي را كه شنيده ام، «نقل به مضمون» مي كنم كه آن سردار بزرگ پس از اکران فیلم در سالن وزارت ارشاد از جاي برخاست و در كمال تواضع گفته بود: «سال ها فكر مي كردم كاري كه دوستانم در حوزه جبهه نبرد انجام مي دهند، جهاداكبر است اما بعد از ديدن «محمد رسولالله»(ص) آقاي مجيدي، دريافتم كه «جهاداكبر» را ايشان در حوزه فرهنگ و هنر انجام مي دهند.»
و جملات ديگر در وصف اين كارگردان بزرگ ايراني و فيلم ارزشمند «محمد رسولالله»(ص) بيان كردند و در پايان این اکران خاطره انگیز سردار به نشانه سپاس از مجیدی انگشتر خود را به مجيدي هديه دادند. وصف و بازگويي نحوه مواجهه تاريخي خانواده شهيد مغنيه با اين فيلم و اصرار دخترشان كه در آن جلسه حضور نداشت براي مشاهده اين فيلم كه منجر به سفر چندي پيش آنها به تهران شد؛ زواياي ديگري از جلسه و ماجراست كه به وقتش عوامل فيلم آن را بازگو خواهند كرد.
غرض از بيان آن اكران خاطره انگيز اين بود كه سردار سليماني در كمال خضوع جهاداكبر را در فيلم مجيدي ديده بود اما كيست كه نداند مجاهدتهاي سردار موجب اين آرامش و امنيت شده است و بستري را فراهم كرده كه بزرگاني چون مجيدي بتوانند به خوبي و با چيره دستي فيلمي بسازند كه مجاهدتي بزرگ و عامل عزت امت اسلامي شود.
بايد بر دستان «سليماني» و «مجيدي» بوسه زد كه ايثارگرانه در اين فضاي پر از هياهو مجاهدت كردند و اكنون انگشتر قاسم سليماني در دستان «مجيدي» است. اين انگشتر در دستان مجاهدان عرصه اقتصاد، سياست و فرهنگ مي تواند باشد تا امت اسلامي جهشي بزرگ را تجربه نمايد.
٢- تاكنون در دنياي اسلام دو فيلم براي وجود پربركت حضرت پيامبر(ص) ساخته شده است. يكي پيامبرِ«مصطفي عقاد»(۱۹۷۶) و اين بار «محمد رسولالله» مجيدمجيدي(۲۰۱۵). كار ماندگار و به يادماندني «عقاد» برش هايي زيبا از دوران زندگی پيامبر بود و داستاني يكدست نبود اما روايت مجيدي هر چند در مورد دوران كودكي حضرت ختمي مرتبت(ص) است اما روايتي يك دست و فيلم داراي داستان و سناريويي كامل است.
۳- فيلم با استحكام و قوت اين باور اصيل را بيان مي دارد كه محمد(ص) پيامبر خاتم است و ساير اديان پيش از او منسوخ و آنچه خدا از اكنون از بندگان مي خواهد، ايمان به «اسلام» است. در طول فيلم يك يهودي كه شباهت هاي بسياري با صهيونیست هاي امروزي دارد؛ تمام تلاشش را در محو محمد(ص) انجام مي دهد. با اين همه برخلاف همه فيلم هاي هاليوود، هيچ جسارت و توهيني به اديان و بزرگان آنها نمي شود و تعامل زيباي اسلام با مسيحيت و حتي يهوديت را مي بينيد. به نظرم حتي اگر يك مسيحي نيز فيلم «محمد رسولالله» را ببيند حس خصومت و دشمنی را نخواهد داشت. در ميان يهوديت هم لايه هاي افراطي و خشن آن(به قرائت من صهيوينست ها) نيز به روشني از ساير يهوديان جدا شده است.
۴- زنده به گور كردن دختران، يكي از دردناكترين روايت هاي تاريخ بشري است. مجيدي اين ماجراي سياه را به گونه اي روايت مي كند كه بيننده در کلام محمد(ص) «اميد» را یافته و در نهاد وجودي مخاطب جوانه مي زند. چيزي كه متاسفانه بسیاری از فيلم سازان ايراني از آن بي بهره بوده و گويي اميد تنها پارامتري است كه به آن نمي انديشند.
روایت بي همتاي مجيد مجیدی از اتفاق بزرگ عامالفیل، حمله سپاه ابرهه به کعبه و صحنه جذاب فيلم از دفاع ابابیل و همچنین سکانسها و ديالوگ هاي مربوط به تولد حضرت محمد(ص)، جوشیدن آب زمزم، شکستن زنجیره بتهای داخل کعبه و درخشش آسمان پرستاره همراه با موسیقی متن بیننده را مات و مبهوت خود مي نمايد و حتی صحنه دویدن شتر به سمت منزل عبدالمطلب و نشستن در حیاط منزل و چگونگي روایت وصال حلیمه، دایه پیامبر به ایشان یا قسمتهايي از فيلم كه مربوط به زنده به گور كردن دختران است و نحوه برخورد مهربانانه رئوفانه و رحیمانه پیامبر، همه و همه چيره دستي مجيدي را نشان مي دهد كه توانسته قطره كوچكي از مهرباني هاي محمد(ص) به روي پرده سينما بياورد.
۵- شايد برخي دغدغه مندان نگران اين باشند كه با جوسازي هاي جريان وهابيت در كشورهاي اسلامي مانع از اكران اين فيلم شوند اما تجربه نشان داده همه اين جوسازي ها موجب خواهد شد فيلم در قالب های غیررسمی و در فضاي وب با اقبال جهان اسلام ديده شود.
اما چه شگفت انگيز و معجزه آسا كه وقتي همه دنيا از هاليوود تا داعش دست به دست هم داده تا چهره خشن از اسلام و پيامبر مهرباني ها را به تصویر بکشند؛ فيلم «محمد رسولالله» اين فضا را شکسته و كار مخلصانه اينگونه است به موقع مي آيد و به موقع دل ها را از زنگار و غبار روزگاران مي زدايد.
منبع:مهر
نفیسه روشن گفت: ما خیلی نسلمان به خاطر بودن یک مدل زندگی و حضور یک سری نوستالژی ها و حتی روابطمان با یکدیگر فرق می کند. ماهم را قلبی نه چشمی دوست داشتیم و داریم.
خاطرات نفیسه روشن از خردسالی اش
به سراغ نفیسه روشن، بازیگر جوان سینما و تلویزیون رفتیم. خاطراتش را با هم ورق زدیم، خاطراتی پر از نوستالژی های بامزه کودکی از آدامس خرسی تا جوجه رنگی.
چقدر آدم خاطره بازی هستید؟
خیلی و اصولا هم چون عاشق گوش دادن به موسیقی و دوربین به دست هستم، ناخودآگاه دلم می خواهد خاطراتم را ثبت کنم. بعضی وقتها با شنیدن آهنگهایی یاد خاطراتی می افتم یا عکس هایی ثبت می کنم که همگی برای من یادآور خاطراتم هستند.
تا به حال دفتر خاطرات داشته اید؟
بچه بودم بله. دوره دبستان تا دبیرستان دفترچه خاطراتی داشتم که به کسانی که دوستشان داشتم می دادم تا برایم یادگاری بنویسند.
متولد چه سالی هستید؟
62
پس دهه شصتی محسوب می شوید، تا بحال توپ پلاستیکی دوپوسته کرده اید؟ اصلا اهل فوتبال بازی کردن بودید؟
بله جوجه رنگی هم داشتم و در حیاط خانه مادربزرگم با آن توپ های پلاستیکی راه راه بازی می کردیم. که یادم می آید هادی و هدی هم از این توپ ها داشتند. بعد که سوراخ می شد، دادش ها با چاقو پاره اش می کردند و روی یک توپ دیگر می کشیدند تا دیرتر پاره شود.
تا بحال توی پشه بند خوابیده اید؟
بله، تا دلتان بخواهد. خانه مادربزرگم حیاط صد و خورده ای متری داشت پر از درخت و یک حوض آبی که همیشه برای من خاطره انگیز است. بعضی وقتها مادربزرگ آنجا پشه بند نصب می کرد نه تنها بخاطر پشه ها بلکه برای اینکه سوسک ها هم موقع خواب سمتمان نیایند. من عاشق خوابیدن توی پشه بند بودم.
حتما قبلش هم حیاط را آب و جارو می کردند؟
دقیقا...
این روزها که اتفاق نیفتاده توی پشه بند بخوابید؟
نه اصلا، دیگر حتی ندیده ام.
دوست دارید الان این اتفاق بیفتد؟
خیلی، خیلی. درواقع خیلی دوست دارم جایی بروم که بتوانم پشه بند بزنم. حتی چند وقت پیش سکانسی در پایتخت دیدم که توی پشه بند بودند... خیلی دلم خواست...
رابطه تان با درس و مدرسه چطور بود؟ یا به عبارتی از دوران مدرسه چه خاطراتی دارید؟
من دوران دبستانم را خیلی دوست داشتم؛ برای اینکه مادرم برای اینکه به درس خواندن تشویقم کند ،مدام برایم جایزه می خرید. برایم دوران خیلی خوبی بود. دوره راهنمایی ام را اصلا دوست نداشتم. چون احساس می کردم معلق هستم. اصلا معلوم نبود این دوره می خواهد برای تو چه کاری انجام بدهد...
چیز خاصی انگار یاد نمی گرفتیم...
من نه خاطره ای از دوران راهنمایی دارم نه به یاد می آورم چیزی یاد گرفته باشم. فقط یادم می آید که دلم می خواست زودتر بگذرد. ولی دوره دبیرستانم را خیلی خیلی دوست داشتم.
به خاطر اینکه تعیین رشته کردیم و می دانستیم که می خوایم چه رشته ای را انتخاب کنیم و دوره پیش دانشگاهی برای من جزو بهترین ها بود. یعنی دوره پیش دانشگاهی برای من برابر با کلاس اول پر از خاطره بود. چون همه در شور و هیجان دانشگاه رفتن بودیم.
در چه رشته ای تحصیل کرده اید؟
حقوق خواندم.
پس از آنجاییکه حقوق خواندید و دوره دبیرستان را هم برابر با دبستان بسیار دوست داشتید پس ظاهرا شاگرد زرنگی بودید و به اصطلاح جزو بچه درس خوان ها بودید...
بله دقیقا... خیلی درسخوان بودم.
نیمکت چندم می نشستید؟
من به خاطر اینکه همیشه شیطنت کردن را خیلی دوست داشتم برخلاف اینکه می گفتند آخر کلاس مال تنبلهاست من همیشه عاشق این بودم که ته کلاس بنشینم.
که شیطنت کنید؟
بله دقیقا...
سر کلاس پیش آمده بود چیزی هم بخورید؟
نون و پنیر و خیار خوردیم با بچه ها آخر کلاس!
با آدامس خرسی چطورید؟
هنوز هم دوستش دارم چون نوستالژی از کودکی ام به همراه دارد. بچه که بودم خیلی از این آدامس ها می خوردم و عکس روی پوست آدامس را حتما روی دستم می چسباندم. ولی الان میخورم که گرد رویش را مزه مزه کنم و وقتی گرد تمام می شود برچسب را هم هنوز که هنوز است روی دستم می چسبانم و بعد هم پاکش می کنم.
آدامس خرسی را بیشتر به خاطر برچسب دوست داشتید یا مزه اش؟
بچه که بودم به خاطر برچسبش الان به خاطر مزه اش.
یک حرف نگفته؟
دلم می خواهد به این مطلب اشاره کنم که ما دهه پنجاه و شصتی ها به خاطر مدل خانه هایی که در آن ها بزرگ شدیم، به خاطر آب و جارویی که مادربزرگها بعدازظهرها انجام می دادند، به خاطر میوه های روی درخت حیاط خانه مادربزرگ، آب بازی های تابستان توی حوض، گلهای شمعدانی، صدای یاکریم ها، چای درست کردن روی سماور گوشه حیاط، جور دیگری بزرگ شدیم که با نسل دهه هفتاد و هشتاد خیلی فرق دارم.
ما خاطره هایمان را دوست داریم، مهر و عاطفه را دوست داریم اما احساس می کنم بچه های نسل های جدید، گل شمعدونی مثلا با گل محمدی برایشان هیچ فرقی ندارد.
خانه آپارتمانی با ویلا یا خانه حیاط دار و حوض دار برایشان هیچ فرقی ندارد. شاید صدای حتی یاکریم عصبی و ناراحتشان کند و از حوالی شان دورش کنند اما ما مواظبش بودیم که تخم هم بذاره و جوجه اش هم دربیاید.
ما خیلی نسلمان به خاطر بودن یک مدل زندگی و حضور یک سری نوستالژی ها و حتی روابطمان با یکدیگر فرق می کند. ماهم را قلبی نه چشمی دوست داشتیم و داریم. من الان هم به یاد نوستالژی خانه مادربزرگم یک حوض کوچک برای بالکنم خریده ام که پر از شمعدانی و پرنده است. دوست دارم و دلم هوای آن حال و هوا را می کند. چون خیلی لذت و صفا داشت. این کاش برگردیم به آن روزها... به تهران قدیم.
انگار هم نسلان ما این روزها چیزهایی را کم و گم دارند...
من به خاطر حرفه بازیگری و بودنم در جامعه و برخوردهای بسیار با آدمها، می بینم که واقعا دهه پنجاه و شصت همگی علائق مشابهی مثل عشق به خانه مادربزرگ، سفره های سرتاسری توی حایط و خنده هایی که شاید کل کوچه را بر می داشت، همیاری و کمک همسایه ها به هم و... را دارند.
هیچ وقت جوجه رنگی هم داشتید؟
بله، جوجه رنگی هم داشتم و هر موقع مادر می خرید مخصوصا رنگ سرخابیش را برایم می خرید. دور گردن جوجه ام نخ می بستم که هیچ وقت فرار نکند و با نخ بیرون می بردمش.
وقتی می مرد چکار می کردید؟
من یادم می آید یک بار کوچک بودم یکی از جوجه رنگی های من را گربه خورد و هیچ وقت یادم نمی رود که با هزار جور نقشه و کلک نشستم، فکر کردم، نقشه چیدم و گربه را دستگیر کردم و سبیلهایش را چیدم! فقط به دلیل اینکه جوجه من را خورده بود. ولی الان رفتارم با حیوانات خیلی فرق کرده و بیش از اندازه دوستشان دارم.
غذایی هست که قبلا بیشتر می خوردید و این روزها هوس کنید؟
بله، آبگوشت... آبگوشت هایی که مادربزرگم همیشه بار می کرد و بویش کل خانه و حیاط را بر می داشت. بخاطر انحصار وراثت مادربزرگم مجبور به فروش آن خانه باصفا و آپارتمان نشینی شد و مریض شد.
چون خاطراتش را از او متاسفانه گرفتند و دیگر توانایی پختن آن مدل آبگوشت را ندارد. من هر موقع هوس می کنم جایی را در میدان راه آهن پیدا کره ام که همان حال و هوا را برای من تداعی می کند و می روم دیزی می خورم.
پس به این نتیجه هم می توانیم برسیم که خیلی داریم ظالمانه با خاطراتمان برخورد می کنیم یا می کنند...
دقیقا همینطور است. متاسفانه فکر هیچکدام از بزرگترهایمان هم نیستیم.
و جمله آخر...
زندگی شهد گل است، میخوردش زنبور زمان، آنچه می ماند عسل خاطره هاست.
منبع : ماهنامه زیر و بم
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام از علاقهاش به سردار قاسم سلیمانی گفت.
نقل از پایگاه اطلاع رسانی محسن رضایی، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز صبح در جلسه دفاعیه یکی از دانشجویان دکترای دانشگاه امام حسین(ع) در پاسخ به سوالی مبنی بر حضور نیروهای نظامی ایران در کشورهای عراق و سوریه گفت: ایران هیچ نیروی نظامی سازمان یافته مثل تیپ و لشگری را در هیچ کشور منطقه ندارد.
وی تصریح کرد: کمکهای ایران در تقویت ارتش سوریه و عراق عمدتاً کمکهای مستشاری است، ایران به آموزش و انتقال تجارب و مشورت دادن به ارتشهای عراق و سوریه کمک میکند و از هر نوع دخالت در کشورهای منطقه پرهیز میکند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه فرماندهی آقای قاسم سلیمانی را چگونه میبینید؟ گفت: قاسم سلیمانی از فرماندهان موفق دفاع مقدس هستند و از آن زمان تاکنون هم ماموریتهای خود را به خوبی انجام داده است، فردی با تجربه است و از دوستان صمیمی من هستند علاقه من به ایشان مثل علاقهای است که من به حسین خرازی و احمد کاظمی داشتم.
قائم مقام وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اعلام اینکه 22 درصد کارمندان بخش دولتی و 14 درصد شاغلان بخش خصوصی را زنان تشکیل میدهند گفت: بیش از 57 درصد قبولشدگان دانشگاهها زنان هستند.
ابوالحسن فیروزآبادی در همایش زنان، کتاب و توسعه پایدار اظهار کرد: امروز بازار کار دغدغه اصلی وزارت کار است و در میان بازارهای چهارگانه سرمایه، پول، کار و کالا تنظیم بازار کار برعهده وزارت کار قرار دارد.وی افزود: متاسفانه در حوزه کار زنان با آمارهای نگرانکنندهای روبهرو هستیم به نحوی که میزان مشارکت زنان در بازار کار 12.4 درصد است که نسبت به سالهای گذشته یک درصد کاهش داشته است و در هشت سال گذشته زنان ما در 800 هزار شغل کمتر حضور دارند.
قائم مقام وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بیان اینکه تعادل شغلی در بخش خصوصی و دولتی در حوزه زنان وجود ندارد، اظهار کرد: در بخش دولتی 22 درصد کارمندان زن هستند و در بخش خصوصی تعداد شاغلان زن به حدود 14 درصد میرسد. این در شرایطی است که حدود 2.5 میلیون زن سرپرست خانوار در جامعه داریم در حالی که تعداد کل شاغلان زن سه میلیون و 100 هزار نفر است.
فیروزآبادی خاطر نشان کرد: در به کارگیری زنان در توسعه کشور جای کار زیادی داریم و باید تلاش بیشتری به عمل آوریم، چرا که زنان در حوزههای تصمیمگیری و مشارکت سیاسی حضور فعالی دارند، ولی در عرصه اقتصاد باید این حضور بیشتر و پررنگتر شود.
وی با اشاره به آمار قابل توجه زنان تحصیلکرده اظهار کرد: در حال حاضر بیش از 57 درصد قبولشدگان دانشگاهها را زنان تشکیل میدهند. از اینرو باید از پتانسیل زنان و توانمندیها و مشارکت آنها در عرصههای فرهنگی و اجتماعی به ویژه اقتصادی بیش از پیش استفاده کنیم.
قائم مقام وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بخش دیگری از صحبتهای خود از ناشران زن به عنوان جزئی از کارآفرینان زن نام برد و افزود: کتابها بنیانگذاران تمدنهای بشری هستند و از وجود آنها تمدن بشری مکتوب خلق شده است.
فیروزآبادی تصریح کرد: هیچ تمدنی بدون کتاب نمیتواند شکل بگیرد و به حیات خود ادامه دهد. از این رو در دنیای امروز که نقش بشر در اجتماعات شهری و برنامههای توسعه اهمیت بسزایی دارد، توجه به مقولات فرهنگی به ویژه کتاب امری ضروری است.
منبع: ایسنا
نیوشا ضیغمی: آبان امسال، پنجمین سالگرد شروع زندگی مشتركمان است؛ تجربهای كه برای من بسیار لذتبخش بوده است و خوشحالم كه این مسیر را انتخاب كردهام.
گفتگویی صادقانه با نیوشا ضیغمی و شوهرش آرش پولادخان
میان چهرههای جوانی كه پلههای شهرت را به سرعت طی كردند، نیوشا ضیغمی یكی از بهترینهاست. او به رغم سن كم و حضور حرفهای نهچندان طولانی به یكی از خوبهای سینما بدل شد كه عمده كارهایش مورد استقبال واقع شده است. ضیغمی از جمله خانمهای هنرمندی است كه زندگی متاهلی را انتخاب كرده و همسرش، آرش پولادخان هم برای خودش نام قابل اعتنایی در زمینه فعالیتهای تجاری و از كارآفرینان موفق ایران است.
با این حال آنها به نوعی با هنر یكدیگر نیز عجین شدهاند و در حالحاضر یك دفتر تهیه فیلم دارند كه در آن فعالیتهای مشتركی كه باب دلشان باشد را سروسامان میدهند. آنها همچنین در این مدت یكی از زوجهای موفق بودهاند كه در كنار هم گامهای خوبی را برای بهتر شدن برداشتهاند و قصه زندگی عاشقانهشان همچنان شادیها و پیروزیهای بیشتری را انتظار میكشد. این زوج چندی پیش به صورت مشترك در فستیوال فیلم مسكو برای فیلم «دریا و ماهیپرنده» نیز حضور پیدا كرده بودند.
در مسیر تجربه و شناخت
نیوشا ضیغمی: مدتهاست كه دیگر در انتخابهایم به مسائل جدیتری نگاه میكنم. گذشته از سلیقه خودم كه نقشهای متفاوت در سینمای خاص و به اصطلاح هنری را دوست دارم، دلم میخواهد سینمای بدنه خوب را دنبال كنم. به هر حال سینمای بدنه نیاز سینمای ماست و اصلا بد نیست كه به آن شكل سینما هم پرداخته شود اما سینمای بدنهای را دوست دارم كه به قولی آبرومند بوده و سر و شكل محكم و ساختاری مناسب داشته باشد.
آرش پولادخان: در مقطعی نیوشا از بازیگری فاصله گرفت و به رغم آنكه پیشنهادهای بسیاری داشت، ترجیح داد بیشتر مطالعه كند و به خودش فرصت بدهد تا تصمیمهای تازهای بگیرد.
نیوشا ضیغمی و همسرش
نیوشا ضیغمی: خیلیها پرسیدند
چرا كمتر بازی میكنی و كمكار شدهای؟ در حالی كه به نظرم كار یك بازیگر فقط این نیست كه تعداد فیلمهای بیشتری بازی كند. نیاز داشتم فكر كنم، در عین حال با مطالعه و فیلم دیدن به دانش خودم اضافه كنم. بازیگری فقط جلوی دوربین رفتن نیست شما باید بدانید چگونه جلوی دوربین بروید. بیشتر از یك دهه است كه در سینما هستم حالا اگر قرار است دهه تازهای را شروع كنم با یك دید تازه و به كمك اندوختهام از تجربههای گذشته اقدام میكنم.
آرش پولادخان: این فرصتها لازم است تا شما در مسیر رشد قرار بگیرید. به هر حال هر كاری خودش تجربه است و مجموعه این تجارب به شما كمك میكند بهتر و بهتر شوید. این رمز و راز پختهتر شدن است. برای خود من هم تجربههایی كه با همسرم داشتم باعث شده تا دانش و اندوخته بیشتری داشته باشم و بخواهم قدمهای بعدی را آگاهانهتر و درستتر بردارم. بدون این تجربهها نمیشود كار بهتری خلق كرد. البته به شرطی كه از تجربههای قبلی بیاموزیم.
سرك به فعالیتهای یكدیگر
آرش پولادخان: علاقه جدیام به سینما و نگاه جدیتر به این مقوله بعد از ازدواج با نیوشا در من ایجاد شد. پیش از آن یك بیننده و علاقهمند عادی آثار سینمایی بودم. وقتی دیدم همسرم چه میزان شور و علاقه به این هنر دارد، برای من هم بسیار جذاب شد و علاقه من به ایشان سبب شد تا من هم وارد گود شوم و بخواهم در كنارش فعالیت كنم.
نیوشا ضیغمی: راستش از زمانی كه زندگی مشتركمان را شروع كردیم، نه تنها بیشتر با شكل كار هم آشنا شدیم بلكه به نوعی وارد كار هم شدیم و از تلاش یكدیگر حمایت كردیم. كار آرش خودش یك شكل قابل توجه از هنر آن هم نوعی از هنر بومی و ملی است كه ارزش بسیاری دارد و من بارها از اینكه نگاه حمایتی به كار و امثال او وجود ندارد، گله كردهام.
آرش پولاد خان: كار من كه در واقع تجارت من است، آمیخته با هنر است. شما نگاه كنید خلق این نقشهای زیبا و ظریف نیازمند وجود یك روح هنرمندانه در آن فرد است تا چنین آثاری را بسازد. هنر مقوله گستردهای است و من هم در این سالها دور از فضای هنر نبودم. سینما را خاصه با همسرم به شكل جدی دنبال كردهام.
نیوشا ضیغمی: این علاقه به كار یكدیگر كاملا دو طرفه است. خب به هر حال آرش در اصفهان متولد شده و این شهر با آن پیشینه تاریخی و هنریاش مهد بسیاری از چهرههای هنری بوده است. من هم متعاقبا از كاری كه آرش در آن فعالیت میكند، لذت میبرم. با این حال فعالیت او به گونهای نیست كه من به شكل جدی واردش شوم و مثلا قلمزنی روی نقره انجام بدهم. تنها به عنوان یك بازیگر كه مخاطبانی دارم، میتوانم نگاهها را به سمت كار او معطوف كنم. در كنارش اما یك مخاطب جدی كارهای او هستم كه از تماشای آنها لذت میبرم و تشویقش میكنم.
فوتبال، نقطه اشتراك ورزشی ما
نیوشا ضیغمی: درباره آن سفر هنرمندان به برزیل با تمام حواشی به نظرم مهم این بود كه یك قشر كاری خاص از یك قشر كاری دیگر حمایت كردند؛ یعنی فارغ از تمام مسائل، مهم این بود كه در یك افتخار ملی شریك باشیم و از یك اقدام كه میتوانست باعث سربلندی نام كشورمان شود، حمایت كنیم.
آرش پولادخان: نقطه اشتراك ما در تماشای برنامههای ورزشی تلویزیون برنامه «نود» است! در واقع من همیشه با علاقه این برنامه را به خاطر اخبار فوتبال و دنبالكردن وضعیت تیمها و بازیها میبینم و نیوشا از نوع اجرای خاص و هیجانآور عادل فردوسیپور خوشش میآید و حاشیههای فوتبال را دنبال میكند. هنگام دیدن نود با هم اتفاق نظر داریم و این هم به خاطر كاراكتر ویژه و منحصر به فرد عادل فردوسیپور است.
نیوشا ضیغمی: بخشی از زندگی همه ما باید ورزش و توجه به سلامتی باشد. شاید هر یك از ما به بهانههای مختلفی از جمله نداشتن وقت، امكان رفتن به باشگاه، طولانی بودن ساعات كاری و. . . از آن فرار كنیم اما اگر با این دید كه سلامتی نعمتی است كه اگر از دست برود جبران شدنی نیست، به آن نگاه كنیم حتما روزانه دقایقی را به هر شكلی در هر جایی میتوانیم به آن اختصاص دهیم.
آرش پولادخان: شخصا علاقه بسیاری به ورزش دارم. البته فوتبال به نوعی ورزشی است كه همه ما به اندازهای آن را دوست داریم و بیشتر از هر رشته دیگری اخبارش را پیگیری میكنیم. فوتبال ملی هم كه جای خودش را دارد. هر رشته ورزشی وقتی در قالب مسابقات ملی باشد باید از آن حمایت كرد حالا میخواهد كشتی باشد یا والیبال یا فوتبال و... . مهم افراشته شدن پرچم ایران بر سكوهای جهانی است. اگر انگشتان دستانم نمیشكست همین حالا هم بسكتبال را دنبال میكردم.
پوست یعنی زیبایی، زیبایی یعنی سلامت
نیوشا ضیغمی: فعالیت من در كلینیك زیباییام كاملا جدید و بخشی مهم از زندگی حرفهای من است. یعنی آن را به شكل تفننی دنبال نمیكنم. چند سال پیش به پیشنهاد خانم دكتری این كار را شروع كردم كه به عللی این همكاری قطع شد و پس از مدتی خودم شخصا كلینیك شخصی خودم را راهاندازی كردم. در این مركز خدمات و مشاورههای زیبایی برای سلامت پوست از سوی متخصصان ارائه میشود و من خودم از مراجعان آن هستم.
آرش پولادخان: قبل از ازدواج چنین مسائلی برای من اهمیت نداشت اما ازدواجم با نیوشا منجر شد برایم مهم شود. در حالحاضر فكر میكنم شما باید در هر كاری و جایگاهی كه هستید رسیدگی به سلامت خودتان را مهم بدانید. من یكی از مخالفان غذاهای دریایی بودم اما نیوشا به من گوشزد كرد كه نوع تغذیه سلامت چقدر میتواند در بهبود وضعیت پوست اثرگذار باشد و حالا من هم بیشتر به زیبایی و تناسب اندام و رسیدگی به ظاهر توجه میكنم.
نیوشا ضیغمی: درست است كه بازیگرها به خاطر شرایط كاری و گریمهای سنگین باید بیشتر مراقب ظاهر و سلامت پوست و موی خود باشند اما این مساله فقط مختص بازیگرها نیست و خوب است كه همه نشاط، سلامت و زیبایی را تجربه كنند. برای من مهم است در كلینیك چه خدماتی ارائه میشود چون به هر حال بخش عمدهای از مراجعان آنجا به خاطر لطفی كه به اسم من دارند، به آنجا میآیند و من خواستهام تا هرآنچه برای من انجام میشود برای مراجعان نیز انجام شود.
آرش پولادخان: به نظرم سلامت و ظاهر مناسب چیزی است كه همیشه با شما هست و این بسیار مهم است كه روحیه خودمان را خوب حفظ كنیم. وقتی روحیه خوبی داشته باشید قطعا برای اطرافیان شما نیز خوب خواهد بود. الزاما ربطی به این ندارد كه شما چهره خاصی داشته باشید، مهم این است كه شما به خودتان اهمیت بدهید و آراسته باشید.
ازدواج یعنی مسوولیت
نیوشا ضیغمی: آبان امسال، پنجمین سالگرد شروع زندگی مشتركمان است؛ تجربهای كه برای من بسیار لذتبخش بوده است و خوشحالم كه این مسیر را انتخاب كردهام. اوایل بعضیها میخواستند مرا منصرف كنند و با این نگاه كه چون بازیگرم و ازدواج و مسوولیتهای جدیدش ممكن است در كارم خلل ایجاد كند، مرا میترساندند. حتی حالا هم گاهی بعضیها از من میپرسند میخواهی از سینما بروی؟
آرش پولادخان: زندگی مشترك چه برای مرد چه برای زن مسوولیت بسیار سنگینی است اما مهم این است كه بتوانیم تعادل داشته باشیم. اگر هر دو نفر به یك مسیر و هدف فكر كنند، نه تنها زندگی بهتری خواهند داشت بلكه كمك حال هم نیز خواهند بود.
نیوشا ضیغمی: بازیگری شرایط خاص خودش را دارد و من حتی آن اوایل دلهره داشتم كه نشود یا نتوانم از عمده مسوولیتهای ازدواج بربیایم اما به كمك هم اجازه ندادیم مشكلی ایجاد شود. گاهی میشود كه به خاطر مشغلههای كاری حتی فرصت صحبت كردن با یكدیگر را هم نداریم اما پذیرفتهایم و سعی كردهایم با این شرایط كنار بیاییم و در عوض قدر فرصتهای با هم بودنمان را بیشتر بدانیم.
تكیهگاهی از جنس عاطفه
آرش پولادخان: یكی از ویژگیهای قابل توجه نیوشا توانایی خوبش در مشاوره دادن است و هر زمان كه با او صحبت میكنم، دلگرم میشوم. اینكه میگویند پشت سر هر مرد موفق یك زن خوب و همراه است، واقعیتی است كه من كاملا درك كردهام.
نیوشا ضیغمی: به نظر من زن و مرد باید تنها حامیان واقعی همدیگر باشند. زن اگر به بالاترین مدارج پلههای ترقی هم برسد باید تكیهگاهی به نام مرد داشته باشد. من در این سالهایی كه ازدواج كردهایم، هرجا به كمك احتیاج داشتم و عرصه را تنگ دیدم، با آرش در میان گذاشتم. آرش حتی به خاطر آنكه هوای مرا داشته باشد و به خاطر علاقهای كه به سینما دارم، وارد كار سینما و این حیطه شد و حتی ضرر هم كرد و حاشیههایی نیز برایش درست شد.
ستارههای خانهدار
نیوشا ضیغمی: روحیه بلندپروازی دارم كه باعث شده بخواهم تجربههای مختلفی را از سر بگذرانم. به خاطر همین است كه در كنار سینما و بازیگری، دفتر تولید فیلم و كلینیك زیباییام را نیز اداره میكنم اما این مشغلههای وقتگیر باعث نشده از كارهای خانهام غافل شوم. نمیخواهم سالها بعد حسرت اینكه میتوانستم كاری كه دوست دارم را انجام بدهم اما انجام ندادم، به دلم بماند.
آرش پولادخان: شاید نگاه بیرونی و عادی مردم این باشد كه بازیگرها به شكلی زندگی مرفهی دارند و اصلا خیلی كارهای روتین را انجام نمیدهند اما نیوشا یك خانم خانهدار واقعی است. او كارهای حرفهای خودش را دنبال میكند و در عین حال به تمام كارهای خانه میرسد و هنگامی كه آشپزی نمیكند هم به من و كارهایم كمك میكند. گاهی او بسیار بیشتر از من كار میكند و اینطور نیست كه به خاطر مشغلههای بیرونی، مسوولیتهای خانگیاش را فراموش كند.
منبع : مجله زندگی ایده آل
نعمت زاده :رهبر ابراز داشتند که کار وزیر صنعت زیاد است و چهار وزارتخانه با هم ادغام و تبدیل به یک وزارتخانه شد و هیچ بحث انتقادی در خصوص اینکه ادغامی که صورت گرفته اشتباه بوده یا مطلب دیگر، مطرح نشد.
18 اردیبهشت ماه چهار سال قبل بود که هیات وزیران دولت دهم، ادغام وزارت صنایع و معادن در وزارت بازرگانی را ابلاغ کرد تا "وزارت صنعت، معدن و تجارت" تشکیل شود، اما این ادغام که برخی آن را نتیجه تسویه حسابهای جریانی از دولت قبل با وزرای غیر همسو با خود میدانند، سبب شد پس از گذشت بیش از چهار سال از فعالیت وزارتخانه جدید، هنوز قانون تشکیل وزارت صنعت،معدن و تجارت به تصویب نرسیده باشد.
جزئیات ادغام وزارتخانه صنایع و معادن در بازرگانی در جلسه هیات دولت مورخ 14 اردیبهشت سال 1390 به تصویب رسید و دولت وقت چهار روز بعد اعلام کرد که هیات وزیران در راستای چابک سازی دولت و به منظور اجرای حکم ماده 53 قانون برنامه پنجم توسعه، جزئیات ادغام وزارتخانه های صنایع و معادن و بازرگانی را تعیین کرد.
ادغام این دو وزارتخانه چندی بعد طی ارائه یک لایحه دو فوریتی به مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید تا وزارتخانه جدید با عنوان صنعت، معدن و تجارت فعالیت خود را آغاز کند، اما ادغام این دو وزارتخانه این روزها دوباره خبرساز شده و حتی کار به جایی رسید که شایعاتی مبنی بر احتمال تفکیک مجدد این دو وزارتخانه نیز به گوش رسید.
این موضوع که همزمان با نشست خبری اخیر نعمتزاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت به مناسبت هفته دولت همراه بود، مورد سوال خبرنگاران قرار گرفت که وی در این باره گفت: به نظرم این ادغام برای کوچک کردن دولت در راستای اصل 44 قانون اساسی کاملا کار درستی بود.
از سوی دیگر با توجه به بیشتر شدن حواشی در این باره وزیر صنعت، معدن و تجارت در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به مباحثی که درخصوص تفکیک و جداسازی وزارت صنعت، معدن و تجارت مطرح شده است، تصریح کرد: به مناسبت گرامیداشت هفته دولت به همراه اعضای دولت دیداری با مقام معظم رهبری داشتیم که ایشان مثل همیشه ما را مورد لطف و تفقد خود قرار دادند. در این دیدار گزارش عملکرد یکساله را به ایشان تقدیم کردم که به دلیل گسترده بودن مطالب، ایشان ابراز داشتند که کار وزیر صنعت زیاد است و چهار وزارتخانه با هم ادغام و تبدیل به یک وزارتخانه شد و هیچ بحث انتقادی در خصوص اینکه ادغامی که صورت گرفته اشتباه بوده یا مطلب دیگر، مطرح نشد.
وی با اشاره به اینکه هیچ برنامه ای برای تفکیک یا جداسازی وزارتخانه ها وجود ندارد، اصل انجام این ادغام را صحیح خواند و اظهار کرد که هرچه به سمت خصوصی سازی پیش رویم دولت راحتتر میتواند به مقوله سیاستگذاری که وظیفه اصلی آن است، بپردازد.
به گفته نعمتزاده، یکپارچه بودن صنعت، معدن و تجارت علاوه بر توسعه تولید، ما را در تجارت داخلی و خارجی کمک خواهد کرد.
قانون تشکیل وزارت صنعت، معدن و تجارت به تصویب نرسیده است
داغ شدن بحث ادغام وزارتخانه ها سبب شد معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز نسبت به اجرای عجولانه ادغام این دو وزارتخانه انتقاد کند و با وجود درست دانستن اصل ادغام بگوید که در زمان ادغام، مقدمات آن اجرایی نشده بود.
به گفته حسین ابویی مهریزی، هنوز قانون تشکیل وزارت صنعت، معدن و تجارت به تصویب نرسیده است. البته ادغام دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن امری درست بود اما مقدمات آن اجرایی نشده بود.
البته وی اعلام نظر نهایی وزارت صنعت، معدن و تجارت در مورد این ادغام را بر عهده شخص وزیر یا سخنگوی وزارتخانه دانست اما از دیدگاه شخصی، ادغام این وزارتخانه را از لحاظ کارشناسی کار درست دانست.
ابویی مهریزی در عین حال هرگونه بازگشت به عقب و تفکیک دو وزارتخانه را منتفی دانست و راهکار اصلی را تعریف وظایف درست برای جلوگیری از بروز مشکلات عنوان کرد.
قانون تشکیل هنوز در دولت است
اکنون چهار سال از زمان ادغام این دو وزارتخانه میگذرد و به نظر میرسد که نفس ادغام این وزارتخانه ها علاوه بر اینکه مادهای از قانون بوده است، از لحاظ کارشناسی نیز درست بوده اما بستر مناسبی برای این کار انجام نشده و مانند بسیاری از اقدامات در فضایی احساسی انجام شده است.
به هر حال هنوز قانون تشکیل وزارتخانه جدید به تصویب مجلس نرسیده است. با این حال دولت پیگیر است که کاری که باید در دولت قبل انجام میشده را به اتمام برساند و قانون تشکیل وزارت صنعت، معدن و تجارت را طی لایحه ای به مجلس برساند. به گفته یک منبع آگاه در وزارت صنعت، معدن و تجارت با گذشت بیش از دو سال از فعالیت دولت جدید هم هنوز این قانون در دولت است و به مجلس ارائه نشده است؛ هرچند که گفته می شود در آینده نزدیک این کار انجام خواهد شد.
منبع: ایسنا
ظریف: به خانواده اعلام کرده بودم که قصد ازدواج دارم ولی از آنجا که در تهران گزینه مناسبی را برای این امر نداشتم من به اصفهان و خانه خواهرم رفتم...
وزیر امور خارجه کشورمان در برنامه زنده رود شبکه اصفهان به بیان خاطرات بخشهای مختلفی از زندگی خود پرداخت.محمدجواد ظریف در این برنامه که به طور مستقیم از تلویزیون پخش میشد، حضور داشت به بیان گوشهای از زندگی خود از دوران کودکی و نوجوانی خود پرداخت و خاطراتش از خانواده، دوستان و دوران تحصیلش را بازگو کرد.
وی در توصیف خانواده خود گفت: پدرم فردی مذهبی بود و نیایشهای او در آرامش خانواده تأثیر زیادی داشت و همچنین مادرم نیز فردی مقتدر و بامحبت بود و به من لطف زیادی داشت اما متأسفانه من حدود 17 سال داشتم که به خاطر شرایط قبل از انقلاب از خانواده دور شده و برای ادامه تحصیل به آمریکا سفر کردم.
وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه بیان خاطرات خود به فوت پدرش اشاره کرد و افزود: حدود 25 سال داشتم که پدرم از دنیا رفت و این در حالی بود که من به دلیل دوری از خانواده نتوانسته بودم زمانهای زیادی را با آنها سپری کنم ولی خوشبختانه پس از بازنشستگی تا حدی توانستم در کنار مادر و خانواده باشم و چند سالی به ایشان خدمت کنم.
مجری برنامه با اشاره به نقاشی که طرح صورت ظریف را با قلم نقاشی کرده بود نظر وی را در رابطه با این هنر پرسید که ظریف پاسخ داد: این تنها گوشهای از هنرنمایی مردم اصفهان است و من امیدوارم همیشه این هنر و هنرمند در نزد مردم اصفهان که گفته میشود نصف جهان است باقی بماند و اصفهان همچنان به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام باقی بماند. .
همچنین مجری برنامه از وزیر امور خارجه کشورمان پرسید که یکی از موضوعهای انشاء در دوران مدرسه این بود که دوست دارید در آینده چه کاره شوید، شما چه شغلی را برای آینده خود انتخاب کرده بودید که ظریف با خنده پاسخ داد: به هر شغلی غیر از شغلی که در حال حاضر دارم فکر میکردم. وقتی بچه بودم دوست داشتم پزشک شوم و از آنجا که شاگرد اول مدرسه علوی بودم این امر دور از ذهن نبود ولی بعدها به فکر رشته مهندسی افتادم و حتی فکر مهندسی انرژی هستهای نیز به سرم زد ولی در نهایت رشته کامپیوتر را انتخاب کردم.
وی ادامه داد: پس از انقلاب بنا به شرایط آن زمان و تحت تأثیر سخنان آقای شریعتی جامعه شناسی را دنبال کردم و هنگامی که در دانشگاه آمریکا تحصیل میکردم نیز روابط بینالملل خواندم.
وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به این سوال که آیا احساس میکنید روابط عمومی قوی شما ربطی به زندگی در یک خانواده مذهبی دارد یا خیر، گفت: البته فکر نمیکنم چندان روابط عمومی داشته باشم ولی قطعاً تحصیل من در مدرسه علوی در این زمینه موثر بود. تا آنجا که یادم است در سال دوم یا سوم دبستان تعدادی از مسئولان مدرسه پیش من آمده و از من خواستند متنی را در رابطه با عید غدیر بخوانم چرا که احساس کرده بودند من خوب صحبت میکنم و برای اولین بار من از طریق سخنرانی عمومی به این عرصه وارد شدم.
در بخش دیگری از این برنامه تلویزیونی ظریف به بیان خاطرات جالبی از آشنایی خود با همسرش و ازدواجشان پرداخت و گفت: سال 58 که از آمریکا به ایران آمدم به خانواده اعلام کرده بودم که قصد ازدواج دارم ولی از آنجا که در تهران گزینه مناسبی را برای این امر نداشتم من به اصفهان و خانه خواهرم رفتم.وی ادامه داد: در اصفهان با همسرم دیدار داشتم و طی 7 یا 8 روز آشنایی ما و در نهایت ازدواجمان به ثمر نشست و ما برای ماه عسل 2 الی 3 روز به مشهد سفر کردیم و در نهایت من به آمریکا بازگشتم.
ظریف با اشاره به دوران نامزدی خود با همسرش، تأکید کرد: دوران نامزدی من و همسرم در دعای ابوحمزه که آقای مظاهری آن را اجرا میکردند همراه با خواهرخانمم بود.
وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به این سوال که نام صمیمیترین دوست دوران تحصیل خود را به یاد دارید یا خیر نیز اینطور توضیح داد: در مدرسه علوی همه با یکدیگر ارتباط خوبی داشتند تا جایی که در سال در مراسم عید غدیر با یکدیگر عهد اخوت میبستند.
وی ادامه داد: نام صمیمیترین دوست من مرحوم مجید سالم بود که در دوران مدرسه شاگرد بسیار خوبی بود و همه او را دوست داشتند و پس از تمام شدن درسش به حوزه رفت و مجتهد شد ولی متأسفانه زمانی که حدود سی و چند سال بیشتر نداشت از دنیا رفت.
وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به اینکه مذاکرات هستهای چقدر نفسگیر بود، گفت: طرف مقابل و آمریکا خیلی روی تحریمها و اثرات آن روی مردم و دولت حساب میکردند تا مردم را از حکومتشان جدا کنند اما مردم نشان دادند که از حکومت جدا نمیشوند و بسیاری از سختیها و دشواریها را مردم جبران کردند و ما به نسبت سختی کمتری را داشتیم و البته حمایت رهبری و رئیس جمهور هم کارساز بود.
وی گفت: مذاکرات گاهی مثل یک فیلم تکراری میشد اما ضرورت داشت تا بسیاری از مسائل تکرار شود و راهی برای حل مشکلات و موانع پیدا کنیم. باورمان و ادعا و سیاست ما در مذاکرات این بود که اگر کشورهای غربی نگران دستیابی ایران به سلاح هستهای هستند باید این نگرانی رفع شود و اگر هم دارند بهانهگیری میکنند باید این بهانه از دستشان خارج شود.
ظریف گفت: ما بر اساس یک بررسی راهبردی سلاح هستهای را مخل و حرام میدانیم. از سویی مردم ما هم به سیاستهای طرف مقابل اعتماد ندارند. غرب درباره ایران به ویژه بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی و تبلیغاتی که به خاطر ایران هراسی به راه انداختهاند همواره سعی کردهاند مردم را تحت فشار قرار دهند. از اینرو پیگیری مذاکراتی که در آن چنین مشکلات و موانعی وجود داشت بسیار پیچیده، سخت و البته طولانی بود.
نشان دادیم فقط برای اعلام مواضع مذاکره نکردیم
ظریف گفت: ضرورت داشت در مذاکرات طرف مقابل احساس کند که خواست آنها را نمیپذیریم بلکه میخواهیم در چارچوب معقول و منطقی به خواستههایمان برسیم که البته به همه آنها هم رسیدیم. مذاکرات نفسگیر، پیچیده و گاهی تند و تلخ بود اما معطوف به نتیجه بود و ما تلاش داشتیم این مسأله را به همگان بفهمانیم که فقط برای اعلام مواضع مذاکره نمیکنیم.
رئیس دستگاه دیپلماسی در پاسخ به اینکه پشتوانه این همه لبخند در مذاکرات چه بود، گفت: این لبخندها ناشی از خودباوری است که از توکل به خدا، پشت گرمی به حمایت مردم و گفتمان واقعی انقلاب نشأت میگیرد. در هر حال ما مقابل شش کشوری که بزرگترین قدرتهای ظاهری دنیا هستند نشستیم و اگر این اعتماد و توکل به خدا و مردم را همانطور که در نماز و ادعیه آمده است که خدا هرچه بخواهد میشود نداشتیم نمیتوانستیم به این شکل پیش رویم.
وی تأکید کرد: در این میان حمایت مردم یکی از دلایل مهم بود که ما را بیش از پیش در مذاکرات محکم میکرد و هرچه مذاکرات سخت هم میشد باز هم با این حمایت میتوانستیم لبخند به لب داشته باشیم. بر اساس آموزههای قرآنی ما است که میگوید با طاغوت هم با زبان منطق، استدلال و نرمش صحبت کنید و اگر جایی هم او خواست از عبارات نابجا استفاده کند و چیزی را تحمیل کند مستحکم به آن پاسخ میدهیم.
ظریف با اشاره به جملهای که از وی مبنی بر اینکه هیچ وقت نباید یک ایرانی را تهدید کرد در طی مذاکرات نقل قول شده است،گفت: من در آمریکا در سالها پیش در مصاحبه ای گفتم مردم ایران به تهدید آلرژی دارند و واکنششان به تهدید به گونهای است که طرف مقابل را از تهدید پشیمان میکنند. مردم ایران بسیار باگذشت و خوب هستند و اگر کسی میخواهد ببیند مردم ایران چگونهاند نگاه کند امروز با همسایه سابقشان که رفتار خوبی با آنها نداشته است چطور برخورد میکنند.
وی تأکید کرد: اگر با زبان احترام و تکریم صحبت کنند خواهند دید که مردم ایران اهل گفتوگو و منطق هستند.
وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به اینکه طی مذاکرات هستهای خسته نشدید، گفت: اگر بگویم خسته نشدم خلاف است. به هر حال مذاکرات سخت بود و اگر حمایت رهبری و رئیس جمهور نبود واقعاً ما لحظات بسیار دشواری را میگذراندیم. ما در مقابل کشورهایی نشسته بودیم که فضاسازی عجیبی علیه ایران ایجاد کرده بودند. من در یکی از این جلسات به طرفهای مقابل با نقل یک ضربالمثل از ملانصرالدین اینگونه گفتم که حکایتی داریم که میگویند ملانصرالدین در خیابان فریاد میزد جایی آش میدهند و مردم آنقدر به سمت آن محل هجوم آوردند و صف کشیدند که ملانصرالدین خودش هم باورش شد که آنجا آش میدهند و رفت ته صف ایستاد. برای گروه 1+5 همینطور است. اینقدر داد زدند که ایران دنبال سلاح است که خودشان هم باورشان شده است و الان برایشان سخت است که از این باور کوتاه بیایند و از این دروغ دست بکشند. در عین حال عبور از چنین فضایی در مذاکرات بسیار دشوار بود.
ظریف با اشاره به نگرانیهای نتانیاهو از توافق هستهای، گفت: آنها سالهای زیادی برای ایجاد فضای ترس علیه ایران هزینه کردند. در ده سال گذشته به خاطر موضوع هستهای و در سی سال بعد از انقلاب با ایجاد ایران هراسی و حالا این بنا دارد فرو میریزد و این برای آنها هزینه دارد و به همین خاطر مذاکرات سخت بود.
وی در پاسخ به اینکه توافق هستهای و موفقیت در مذاکرات را مدیون چه کسی یا کسانی میداند، اظهار کرد: مردم که با حضورشان در انتخابات این پیام را دادند که بین حاکمیت و آنها فاصله ایجاد نمیشود و همینطور حمایت رهبری و رئیس جمهور. ولی همه ما باید مدیون دعای اهل بیت (ع) و امام زمان (عج) بدانیم. دو سال است که شبهای احیاء ما در وین گذشت و من میدیدم که در همه اماکن متبرکه حتی خانههای مردم برای ما دعا میکنند و این برای فرزندان این ملت که در مذاکره بودند مهم است که بدانند مردم با آنها هستند.
ظریف در پاسخ به اینکه لبخندهای شما تکنیکی تاکتیکی است یا راهبردی، گفت: باید استراتژیمان با دنیا لبخند باشد. در یک مقطعی مقام معظم رهبری شنیده بودند که من در مذاکرات تند شدم. وقتی من را دیدند به من گفتند که همیشه آرام صحبت کن نیازی نیست تند صحبت کنید. دنیا باید بفهمد که ما با زبان منطق صحبت میکنیم. بنابراین معتقدم هیچ وقت زور پایدار نیست و منطق زور شکست خورده است. در عین حال که برای دفاع از منافع و ارزشهایمان باید محکم باشیم باید با زبان منطق هم صحبت کنیم.
وی گفت: بعضی وقتها تاکتیک مذاکراتی هم بود تا طرف مقابل احساس نکند که ما از قدرت او و یا فشارهایی که به ما اعمال کرده است ترسیدهایم و یا نگرانیم. اما همه این ابزارها تا وقتی که به یک باور و اعتماد به نفس قوی نرسیده باشی کارآیی ندارد.
وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به اینکه چرا بعد از مذاکرات وین به پابوس امام رضا (ع) رفتید با بیان اینکه مگر این هم سوال دارد، افزود: فکر میکنم هر لحظهای که در ایران فراموش کنیم که هرچه داریم از امام رضا (ع) است آن لحظه، لحظه خوبی نیست. باید قدر این نعمت بزرگ الهی را بدانیم. روزی که داشتیم با هواپیما به سمت وین میرفتیم و اتفاقا اقای صالحی هم بودند که جا دارد از زحمات ایشان قدردانی کنم و همچنین همکارانم در وزارت امور خارجه که 22 ماه زندگی نداشتند، دوستان با من شرط کردند اگر به توافق برسیم مستقیم به مشهد بیاییم و شکرانه این مذاکرات را که با حفظ سربلندی مردم همراه بود را به جای آوریم.
در حالی که ظریف اشک در چشمانش حین صحبت درباره سفر به مشهد جمع شده بود و از احساساتش سخن میگفت تصاویری از بارگاه مطهر امام رضا (ع) پخش شد که توأمان فضای معنوی را ایجاد کرد.
عضو هیأت دولت با اشاره به سفرش به اصفهان، خاطرنشان کرد: امسال نصیب بنده شد که هفته دولت به اصفهان بیایم و پروژههایی را افتتاح کنیم. به من گفتند یکی از شهرها را انتخاب کن که من هم طبعاً اصفهان را انتخاب کردم.
وی درباره اصفهان امروز گفت: اصفهان شهری بسیار پرظرفیت است و جای پیشرفت زیادی دارد. اصفهان مظهر تمدن، فرهنگ و تاریخ ایران است و در حوزه گردشگری امکانات زیادی دارد. مردم اصفهان نمونه بارز فرهنگ مدارای ایرانی هستند. اصفهان تابلوی صنعت کشور است و از سویی اگر سری به گلزار شهدای اصفهان بزنید میبیند که مردمی ایثارگر و از خود گذشته دارد.
ظریف با بیان این که اصفهان برای من بسیار مهم است و تعصبی اصفهانی نسبت به این شهر دارم، گفت: امیدوارم که این شهر هرچه بیشتر مسیر توسعه و بهبودی را طی کند.
وی همچنین گفت: یکی پروژه مخابراتی که تمام شهرهای استان را با فیبر نوری متصل میکند افتتاح شده است و همچنین کار ساخت یک شهرک نمایشی در اصفهان در این سفر آغاز شد.
ظریف با بیان اینکه دولت 10 هزار میلیارد ریال امسال به مناسبت هفته دولت پروژههای مختلفی را افتتاح میکند، گفت: بسیاری از این طرحها در بخش خصوصی اتفاق میافتد که باید موتور محرک کشور باشد. با برداشته شدن تحریمها موانع برداشته میشود و بعد از آن بهبودی شرایط به همت همه ما بستگی دارد. ما باید حرکت را آغاز کنیم و توقع نداشته باشیم که از آسمان برایمان بهبودی شرایط بیاید.
وی در پاسخ به اینکه بزرگترین اولویت توسعه شهر اصفهان را چه میدانید به موضوع آب اشاره کرد و گفت: موضوع آب خیلی مهم است و دولت هم توجه ویژهای دارد. چندین جلسه هیأت دولت به موضوع آب اختصاص یافته است و خوشحالیم که کشاروزان استان برای کشت پائیزه از آن استفاه میکنند و اگر میبینید کمی در زاینده رود آب کم شده به همین دلیل است و حتماً در فاصله نزدیکی آب رودخانه باز میگردد.
ظریف در پاسخ به اینکه به نظر میآید مردم اصفهان بیشتر دغدغه سهم آب دارند، تأکید کرد: باید به موضوع آب ملی نگاه کنیم. نباید چه اصفهان یا استانهای دیگر به این مسأله به عنوان یک رقابت نگاه کنند. ما در تمامی نقاط کشور با مشکل آب روبرو هستیم و همزمان زیرساختهایمان هم مشکلاتی دارد. امیدوارم هرچه زودتر این مسائل به طور اساسی حل شوند.
همچنین وزیر امور خارجه کشورمان در خصوص بهبود وضعیت جذب گردشگری در اصفهان نیز گفت: هر چند اصفهان شهرت جهانی دارد ولی نباید از ضرورت تبلیغ و معرفی جاذبههای این استان غافل شد.
وی ادامه داد: شهر اصفهان برای پذیرش گردشگر جاذبههای زیادی دارد و این جذابیت تنها مختص چند محل یا ساختمان تاریخی خاص نمیشود بلکه فرهنگ مدارا و همزیستی آنها در کنار علم، تفکر و همچنین دانشگاههای معتبر در جهان و حوزههای علمیه این کشور همگی از جمله جاذبههای گردشگری اصفهان است.
وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به وجود جاذبههای گردشگری در اصفهان و لزوم بازنگری در زیرساختهای گردشگری این استان، تأکید کرد: از اینکه در جلسه مسئولان اصفهان حضور یافتم خیلی خوشحالم و همچنین از اینکه مطلع شدم چند پروژه مهم قرار است در این استان صورت گیرد و من از یکی از آنها بازدید خواهم کرد.
وی خاطرنشان کرد: زیرساخت های جذب گردشگری در اصفهان نیاز به توجه دارد و همچنین تا سال آینده بخش خصوصی نیز به عرصه گردشگری این استان وارد شود.
ظریف از همکاری وزارت امور خارجه در راستای افزایش گردشگری خبر داده و وعده داد: نمایندگیهای وزارت امور خارجه در خدمت کارآفرینان و بخش خصوصی هستند. همچنین از سال گذشته ارزیابی ما از سفرا با میزان کمک آنها در توسعه کشور سنجیده میشود.
در پایان مجری برنامه از وزیر امور خارجه کشورمان پرسید آیا اصفهانیها میتوانند یک میز در وزارت امور خارجه داشته باشند که ظریف به او گفت: وزارت امور خارجه در اصفهان یک نمایندگی دارد و این خیلی بالاتر از داشتن یک میز است چرا که تعدادی از همکارانمان تمام وقت به دنبال خدمت به مردم این استان هستند.
منبع: ایسنا
مسیحا با من زندگی میكند؛ یعنی از همان اول بنای ما بر این بوده است كه سرپرستی مسیحا بر عهده من باشد ولی پیش آمده مسیحا یك سال نزد مادرش زندگی كند و به من سر بزند.
گفتگو با جواد یحیوی و پسرش مسیحا
در تمام این سالها آنقدر مجری روی آنتن برنامههای زنده و غیرزنده تلویزیون آمده و رفتهاند كه اگر بخواهیم میتوانیم كتابی تحت عنوان فرهنگنامه مجریان تلویزیونی تالیف كنیم اما اینكه در انتها سهم هر یك از این نامها چند خط از این فرهنگنامه را بگیرد، مهمترین موضوع در تالیف چنین مجموعهای است. بیشك در تمام این نامها فقط عده انگشتشماری هستند كه توضیح دربارهشان فراتر از چند خط است و چه بسا در حد چند صفحه از این كتاب را با افتخار به خود اختصاص میدهند و باز هم بیشك جواد یحیوی یكی از پنج نفر اصلی ماجرا خواهد بود.
او حتما چیزهای بسیاری در چنته دارد كه ستونهای قوامیافته شهرت و ماندگاریاش را رقم زدهاند. وقتی قرار شد با پسرش مسیحا برای مصاحبه و عكاسی ما را همراهی كند، كمی دلهره داشتیم از این جهت كه جواد یحیوی خودش سالها و بارها در برنامههای مختلف گفتوگومحور به خوبی در مقام پرسشگری قرار داشته و این میتوانست كار ما را سخت كند اما آنقدر خوب در بدهبستانهای ما شریك شد كه میتوانیم بگوییم او از آن دسته آدمهایی است كه به پارتنر مقابلش جسارت و اعتمادبهنفس كافی میدهد. ما هم از این گوی و میدان استفاده كردیم و هرچه میخواستیم پرسیدیم و او هم همه صداقتش را روی دایره ریخت. آنچه میخوانید شاید كاملترین اما واقعا بیپردهترین مصاحبه جواد یحیوی و پسرش در این سالهاست كه هر دو نفرشان دركی كاملا درست از گفتههایشان داشتند تا جاییكه در پیاده كردن این گفتوگو نیازی به ادیت و تصحیح حرفهایشان ندیدیم.
آقای یحیوی چند سال دارید؟
جواد: من 40 سال دارم.
مسیحا چند سال دارد؟
جواد: مسیحا تقریبا 11 سال دارد. من و مسیحا 30 سال با هم اختلاف سنی داریم. من سوم تیرماه به دنیا آمدم و مسیحا سیام خرداد. تولد 30 سالگی من، مسیحا به دنیا آمده بود.
دو جشن تولد با فاصله كم. جشن تولدهایتان را با هم میگیرید؟
جواد: خیلی اهل تولدبازی نیستم ولی اگر پیش بیاید كه جشن بگیریم، بله تولد مشترك میگیریم.
آقای یحیوی! از آنجایی كه مسیحا را به تنهایی بزرگ میكنید، تا به حال شده به خاطر اینكه مسیحا كمبودی را احساس نكند، بخواهید مسائلی را فدا كنید و یك پدر دوبل باشید؟
جواد: بگذارید همینجا موضوعی را روشن كنم كه ممكن است ذهن خیلی از مردم را درگیر خود كرده باشد؛ اول اینكه من در تربیت مسیحا تنها نبودم. هیچكدام از ما در این جهان تنها نیستیم. مسیحا منابع متعددی برای آموزش و رشد داشته؛ خانواده، دوستان، مدرسه، كوچه، خیابان و. . . حتی اگر بخواهیم خانوادگی به این موضوع نگاه كنیم، مسیحا از نعمت مادر داشتن محروم نبوده است. من و همسرم با هم به توافق رسیدیم كه زندگی مشترکمان زندگی ایدهآلی كه میخواستیم نبوده و اشتباهاتی در زندگی داشتیم و از همدیگر جدا شدیم.
جواد یحیوی و پسرش
مسیحا با شما مانده است؟
جواد: مسیحا با من زندگی میكند؛ یعنی از همان اول بنای ما بر این بوده است كه سرپرستی مسیحا بر عهده من باشد ولی پیش آمده مسیحا یك سال نزد مادرش زندگی كند و به من سر بزند. مسیحا نزد من زندگی میكند ولی هر زمان كه بخواهد مادرش را میبیند. موجودی به اسم مادر، وجودی است تكرارناپذیر. آغوش مادر در 6، 7سالگی چیزی نیست كه بتوانی جایگزینی برای آن در نظر بگیری پس این حق مسیحاست كه از او دریغ نشود.
هرچند شده كه گاهی من و مادر مسیحا شیوههای تربیتی همدیگر را دوست نداشتیم اما برای مسیحا مادرش بهترین مادر دنیاست؛ یعنی تنها مادر دنیاست. ربط مادر مسیحا به مسیحا انكارناپذیر است به همین خاطر مسیحا همیشه این شانس را داشته و دارد كه هر زمان و هر مدت كه میخواهد نزد مادرش باشد. مادر مسیحا اهل مطالعه، اهل ذوق، فكر، فعالیتهای اجتماعی و. . . است و در زندگی مسیحا و شكلگیری شخصیت او نقش به سزایی داشته است بنابراین در این ماجرا به هیچ عنوان من تنها نبودهام.
نسبت به مسیحا احساس دین هم میکنید؟
جواد: من و مادر مسیحا كه او را به این جهان دعوت كردیم براساس نابلدیها، شرایط، ناآگاهیها، خودخواهیها و ضعفهایمان و تمام مسائلی كه زندگی یك انسان را تحت تاثیر قرار میدهد، موقعیتی را برای او ایجاد كردهایم كه مسیحا از شكل بدیهی و نرمال زندگی خارج شده است. برای مسیحا به عنوان یك پسربچه این خیلی لذتبخشتر است كه وقتی از مدرسه به خانه بازمیگردد پدر و مادرش را سر یك میز كنار هم ببیند که ما این حق را از مسیحا دریغ و او را از این كنار هم بودن محروم كردیم. به همین دلیل من خودم را نسبت به مسیحا بدهكار میدانم. مقصر به معنای واقعی كلمه كه من شرایطی را ایجاد كردم كه مسیحا موقعیتی كه باید از آن برخوردار باشد را ندارد بنابراین همه تلاش، عزم و ظرفیتم را به خدمت میگیرم تا این كوتاهی كه در حق او روا داشتم را هرطور دیگری كه میشود، جبران كنم.
هرچند مسیحا مثلا یك آیتم را ندارد ولی برایش شرایطی را ایجاد میكنم كه شاید بقیه حسرت داشتن آن را بخورند. من وارد هیچ تعهد جدید و مسوولیت جدیدی در زندگیام نشدهام به این خاطر كه یك مسوولیت و تعهد جدی در زندگی من به اسم مسیحا وجود دارد كه نسبت به آن قصور كردهام. ما با توجه به شرایط زندگیمان یكسری حق مسلم او را در زندگی سلب كردهایم پس مشخص است كه من همه تلاشم را میكنم تا عزیزترین آدم زندگیام همیشه خوشحال و موفق باشد تا تجربههای بهتر و بیشتری از زندگی داشته باشد. اگر اسم این كار مرا بگذاریم دوبلهسوبله كار كردن، بله من این كار را كردهام؛ هرچند كه من اینگونه به این موضوع نگاه نمیكنم.
نمیشد آن زمان به خاطر مسیحا ازخودگذشتگی نشان دهید؟
جواد: حدس میزدم این را بپرسید ولی به نظرم اسم آن ازخودگذشتگی نبود بلكه اسمش یك اشتباه بود؛ این صحبتی كه دارم تنها حرف من نیست و این توافقی بود كه با مادر مسیحا داشتیم.
اگر فرزند من در خانهای بزرگ میشد كه روابط معیوب و ناقص پدر و مادرش را به عنوان یك الگوی رفتاری بین زن و شوهر میدید، كاملا زندگی او را با یك الگوی غلط همراه كرده بودیم. اگر فردا در زندگی شخصی خود با همسرش به گونهای رفتار میكرد كه از رفتار ما الگوبرداری كرده بود، پس این یك اشتباه بزرگ بود كه صورت ازخودگذشتگی را به خود گرفته بود و مدام این فکر وجود داشت كه من فقط به خاطر بچه در این زندگی هستم و فداكاری كردم. به نظر خودم این بزرگترین ظلمی بود كه میتوانستم در حق مسیحا بكنم ولی امروز در یك شرایط واقعیتر با هم قرار گرفتهایم كه میتوانیم در مورد همه موضوعات با هم صحبت كنیم حتی در مورد روابط من و مادرش هم با یکدیگر صحبت میكنیم.
چقدر در مورد موضوع جداییتان با مسیحا صحبت میكنید. منظورم این است كه چقدر این موضوع را بسط میدهید؟
جواد: از وقتی كه مسیحا نشان داد قدرت فكر، درك و تحلیل كردن را دارد با هم توافق كردیم مسیحا هر سوالی در مورد هر موضوعی داشته باشد میتواند بپرسد.
این خیلی سخت میشود چون ممكن است سوالی از شما بپرسد كه جوابش منجر به یك قضاوت از طرف مسیحا شود؟
جواد: به نظر من پیشگیری از این ماجرا راهحلهایی دارد؛ اولا باید سوالاتی كه ذهنش را درگیر كرده است بپرسد ولی اینكه همین امروز به جواب همه سوالاتش میرسد یا خیر را نمیداند. سعی میكنیم تا جایی كه ممكن است به جواب سوالاتش برسد؛ جواب برخی از سوالاتش به او میگویم اجازه بده تا در آینده خودت تجربهای شبیه به این موضوع را داشته باشی آن موقع با هم در مورد تجربههایمان صحبت میكنیم.
پس متناسب با ظرفیتهای مسیحا راجعبه موضوعات صحبت میكنیم. گاهی پاسخ برخی سوالات ضمن اینكه مطرح میشود به بعد هم موكول میشود یا حتی پاسخ داده نمیشود. گاهی مسیحا راجعبه موضوعی از من سوال میپرسد و هیچ منعی هم در پاسخ من وجود ندارد و پاسخش را میدهم اما در انتها به او متذكر میشوم كه مسیحا این روایت من است و دهها روایت دیگر هم وجود دارد. مسیحا باید تمرین كند كه یاد بگیرد روایتهای مختلف را بشنود و آن روزی كه عقلش كاملتر میشود، تجربههایش بیشتر میشود و دركش از فضای اطراف و اطرافیانش بیشتر میشود، این روایتهای مختلف را كنار هم بگذارد و به یك جمعبندی برسد و حالا روایت خود را از ماجرا بگوید.
در این روایتها كه به صورت موازی رخ داده است، شده به جایی برسید و بگویید چه اشتباهی رخ داده، برداشت من چه بوده و برداشت همسر من از موضوع چه بوده و حالا بعد از این همه مدت مشخص شده كه اصل ماجرا چیز دیگری بوده است؟
جواد: نه. مشخصا اگر در مورد موضوعی صحبت میكنیم كه بین من و همسر سابقم بوده، تا به حال پیش نیامده كه با وجود مسیحا وجه دیگری از قصه را متوجه شویم. روزی كه ما تصمیم گرفتیم به زندگی مشتركمان ادامه ندهیم، هیچ حرف ناگفتهای باقی نگذاشته بودیم. در مورد همه مسائل با هم صحبت كردیم ولی این را که بعدها مسیحا با شنیدن این موضوعات چه قضاوتی میكند، موكول میكنیم به شناخت بیشتر، درك بیشتر، آگاهی بیشتر و تجربه بیشتر خودش برای اینكه به جمعبندی مناسبتری برسد. گاهی اوقات انسان موفق نمیشود این مراحل را تكمیل كند و قضاوت میكند.
تفریحات دو نفره شما چیست؟
جواد: تفریحات دونفره زیادی داریم. به سواركاری علاقه دارد و خیلی سواركاری میرویم. هنوز آنچنان به كنترل دوچرخه وارد نشده است به همین خاطر هرازچندگاهی بعدازظهرها در كوچه با دوچرخهاش كلنجار میرویم تا یاد بگیرد.
سفر هم میروید؟
جواد: سفرهای دونفره زیادی رفتیم. یك سال عید به مدت 10 روز فقط كویر گردی رفتیم. یك سال با تور از كلاردشت تا متلقو را رفتیم. با تور جنگلنوردیهای زیادی رفتیم كه مثلا سه یا چهار شب در راه چادر زدیم. مجموعه تفریحات متنوعی را با هم داریم؛ فیلم دیدن، بازی كامپیوتری، بازیهای فكری و... .
زمانی كه مشغول كار هستید، چطور؟
جواد: گاهی اوقات پیش میآید كه من تمرین تئاتر دارم و مسیحا به جای اینكه تنهایی در خانه بماند با من سر صحنه میآید یا مثلا گاهی مسیحا به كلاس گیتار كه میرود من هم همراهیاش میكنم و به تجربیات و آگاهیهای خودم اضافه میكنم بنابراین در خیلی از تجربیات شخصی هم نیز شریك هستیم.
همه اینها به نوعی برای ما تفریح است. آن روزی كه مسیحا به سر تمرین تئاتر من میآید وقتی شب به خانه میرویم تمام حركات مرا موقع تمرین در ذهنش ضبط میكند و شروع میكند به ادای اجرای مرا درآوردن، با همان حركات دست و با همان لحن و این میشود یك تفریح و یك حس خوب است. اگر اینگونه كه داریم در مورد این موضوع صحبت كنیم بخواهیم به زندگی نگاه كنیم همهاش تفریح میشود. كارمان تفریح است، قهر و آشتیهایمان تفریح است و. . . من هم مانند هر پدر دیگری زمانی كه در مورد موضوعی گوشزد میكنم و توجهی نمیبینم، فرزندم را تنبیه میكنم و این باعث رنجش و دل چركینی بین ما نمیشود.
به دوری شما از اجرای تلویزیونی هم میتوان به چشم یك تفریح نگاه كرد؟
جواد: بله، این دوری هم برای خودش یك تجربه و به نوعی تفریح بود. من حدود سال 74 وارد رادیو و تلویزیون شدم؛ یعنی در این 19 سالی كه از شروع كار من با رادیو و تلویزیون میگذرد، حدود هفت سال و نیم كار كردم و باقی سالها نتوانستم کار کنم.
این اتفاق در سن جوانی خیلی میتوانست توی ذوقتان بخورد!؟
جواد: وقتی در آن سن و سال وارد یك فضای حرفهای میشوی و اجرا داری و متعاقب آن شهرت و محبوبیت میآید و عكست را در نشریات میبینی، فكر میكنی كه دیگر این مسیر همیشگی زندگی است. بعد ممكن است آنچنان به این حرفه وابسته شوی كه احساس كنی اگر روزی از تو گرفته شود میمیری، چون هیچ كار دیگری به غیر از این كار بلد نیستی. دوران سربازی را که میگذراندم همزمان انجمن سینماگران جوان دوره فیلمسازی میدیدم كه به سمت تلویزیون كشیده شدم.
این وسط یك راهزنیهایی هم رخ داد یعنی اگر تلویزیون دل مرا نمیبرد و این كار جذابیتهای خود را به من نشان نمیداد، من مسیر فیلمسازی خودم را طی میكردم و امروز یك فیلمساز خیلی خوب بودم. تمام این سالها تلویزیون با جذابیتهایش مرا از دغدغه اصلیام دور كرد هرچند كه من خیلی چیزها از این مسیری كه طی كردم به دست آوردم و به نوعی هرچه كه در زندگی دارم از آن مسیر به دست آوردم ولی در نهایت من فیلمساز نشدم.
دلتان برای فیلمسازی تنگ شده؟
جواد: بله. خیلی تنگ شده. در این سالها كه در تلویزیون مشغول نبودم به صورت جدی به این مقوله پرداختم و حتی تا مراحل پیش تولید یك كار هم پیش رفتم ولی متاسفانه به سرانجام نرسید. هرچند دلیل این اتفاق نیفتادن هم به خاطر همان جریان زندگی من است؛ اینكه تو در یك برهه در یك موضعی ایستادگی میكنی كه فكر میكنی درست است اما این تفكر برای تو تبعاتی همراه دارد.
حس كردید در معرض نزول انواع بلایا هستید؟
جواد: مثل این بود كه در گوشه رینگ افتادهای و مجموعه فضای زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی و. . . تو تهدید میشود. با تمام این تفاسیر هنوز كه هنوز است مردم تو را در خیابان میشناسند و به تو ابراز علاقه میكنند، با تو عکس می گیرند، تو را با اسم کوچک صدا می زنند با اینکه بیش از هفت سال است که جلوی دوربین نیستی.
پشیمان نشدید؟
جواد: نه .چون از طرفی متوجه شدم كه همه زندگی من تلویزیون نیست، من با نبود تلویزیون تجربههای دیگری در زندگی به دست آوردم. میترسم بیانصافی به نظر برسد یا اینکه بگویند حالا كه دستش نمیرسد میگوید پیفپیف بو میدهد ولی حقیقتش این است كه درخشانترین سالهای زندگی من این هفت سال بوده است. در این هفت سال من بهتر و راحتتر زندگی كردم و با خودم دچار تناقض نبودم. من در این هفت سال شش دانگ زندگی كردم، و برخورد با مردم را بدون هیچگونه نگرانی تجربه كردم.
جواد یحیوی 40ساله نسبت به جواد یحیوی 30ساله احساس میكند كه دغدغههایی دارد كه شاید آن زمان نبوده است. شاید نگاه الان شما با توجه به نگاه 10سال پیش شما كاملا متفاوت باشد؟
جواد: قطعا اینگونه است. انسان مدام تكمیل میشود. همین كه آدم نگاهش به اطرافش دقیقتر میشود در نتیجه افكارش نیز كاملتر و دقیقتر میشود.
اگر با نگاه امروزتان به 30سالگی بازمیگشتید، باز هم بچهدار میشدید؟
جواد: بله. با وجود اینكه برای من تجربه زندگی مشترك با همسرم تجربه درخشانی نبوده اما اولا یك دنیا از آن كشف و شهودهایی كه میگویم از همین تجربهها به دست آمده و چقدر مرا بزرگتر كرده است. حتی اگر این تجربه برای من و همسر سابقم اسباب زحمت هم بوده، حالا اگر حاصل آن زحمت چه معنوی، روانی و ذهنی و چه آن بلوغی كه حاصل میشود و رشدی كه صورت میگیرد را محسوس و ملموس ندانیم و بگوییم اصلا وجود ندارند اما دستاورد زندگی مشترك من با همسر سابقم یك دستاورد كاملا محسوس و ملموس برای من داشته كه صبح با هم بیدار میشویم، با هم فكر میكنیم، با هم تجربه میكنیم، با هم به سفر میرویم، با هم میخندیم، با هم گریه میكنیم و. . . و همین یك آیتم به تمام آن زحمات میارزد و اگر من دوباره در موقعیتی قرار بگیرم و به من بگویند كه 10 سال پرماجرایی خواهی داشت و مسیحا هم در آن وجود دارد، من بدون هیچ شكی قبول میكنم.
تا به حال احساس نكردید كه مسیحا جلوی برخی از خواستههای شما را گرفته است؟
جواد: مسیحا جلوی هیچ چیز مرا نگرفته است. هیچ كاری در زندگی من وجود ندارد كه بخواهم انجامش بدهم و مسیحا مانع آن باشد.
مسیحا! هیچ موقع به این فكر كردی كه كاش پدر من این آدم نبود. منظورم این است كه آیا پدر تا به حال كاری كرده كه تو بخواهی بگویی كه كاش پدرم با ویژگیهای دیگر و مشخصات دیگری بود؟
مسیحا: نه ولی من به شكل دیگری به این موضوع فكر میكنم؛ مثلا گاهی شده با خودم فكر كنم اگر پدرم شخص دیگری بود چه اتفاقی میافتاد. آن موقع با خودم فكر میكنم چه كاری میتوانم انجام بدهم كه آن اتفاقاتی كه ممكن است با پدر دیگری به من خوش بگذرد با پدر خودم هم به من خوش بگذرد. هر موقع به این موضوع فكر كردم همیشه موفق بودم و بهترین نتیجه را گرفتم.
با جواد یحیوی به عنوان یك پدر به تو خوش میگذرد؟
مسیحا: بله. جواد یحیوی با پدرهای دیگر ممكن است متفاوت باشد- هر چند من پسر بقیه پدرها كه نبودهام- شاید پدر ضعیفتری باشد یا از طرفی پدری قویتر و مهربانتر ولی همیشه با پدرم به من خیلی خوش میگذرد. تمام ویژگیهایی كه پدرم دارد را دوست دارم.
مشهور بودن پدرت را هم دوست داری؟
مسیحا: خوشحالم از این موضوع كه پدرم محبوب است و مردم با او با احترام برخورد میكنند. مشهور بودن پدرم را از این بابت دوست ندارم كه در مدرسه با اعلام اینكه پسر او هستم، بخواهم پز بدهم.
آقای یحیوی شما كارهای متفاوتی را تجربه كردهاید؛ اجرا، بازی، كار گلوگیاه و... . میخواهم بدانم كار دیگری بوده كه شما سراغ آن رفته باشید؟
جواد: كارهایی انجام دادم كه نمیدانم میشود اسم آن را تجربه حرفهای گذاشت یا مثلا در استانداردهای حرفهای به آن پرداختهام یا نه در حد یك كار فان و فوق برنامه بوده است.
اینطوری هم نبوده كه فقط به خاطر سرگرمی سراغ آن رفته باشید؟
جواد: نه. وقتی برای كاری وقت و انرژی میگذارم پس در حد یك سرگرمی نیست. همیشه كشاورزی را دوست داشتم و دورهای را با یك دوست كه در این كار حرفهای بود به این كار مشغول شدم. 50 هكتار زمین در نظرآباد اجاره كردیم. كاشت گندم و جو و... داشتیم، آب از كشاورزان اجاره میكردیم و كارهای دیگر.
چرا فكر كردید كه باید این كار را انجام دهید؟
جواد: برای اینكه اصل كار را دوست داشتم و یك ارتباط ذهنی و روانی به كار كشت داشتم ضمن اینكه در كنارش هم یك منطق مالی در كنار منطق حرفهای بر آن حاكم بود. البته تجربه همكاری من با آن دوست تجربه موفقی نبود و آن سال، اصلا سال كشت موفقی نداشتیم. شاید اگر رابطه ما ادامه پیدا میكرد، میتوانستیم سال دیگر با تجربیاتی كه كسب كرده بودیم موفقتر عمل كنیم.
تجربه كشاورزی بد بود یا تجربه شراكت؟
جواد: تجربه شراكت و من هم چون بلد نبودم نتوانستم به تنهایی آن مسیر را ادامه دهم. این اتفاق در مورد گلخانه هم رخ داد. با دوستی كه در این كار حرفهای بود و این گلخانه را تاسیس كرده بود، مشغول به كار شدم. در این كار واقعا تخصصی رفتار میكرد، جزو معدود آدمهایی بود كه درختچه بنسای را به خوبی میشناخت و با فلسفه و تكنیك نگهداری آن به خوبی آشنا بود و من در این مدت یك سال از او آموزش میگرفتم. آنچنان این موضوع برای من جذاب بود كه بازار كار گلوگیاه برایم جذابیتی نداشت. این تجربه نیز به دلایل متعددی موفق نشد. البته موفق نبودن این كار مربوط به مدیریت و مالك گلخانه بود كه به ناگاه اجاره گلخانه را چندین برابر افزایش داد و متاسفانه ما نتوانستیم كار كنیم.
نكته مثبتش آموختههای من و مسیحا از آن گلخانه بود. الان مسیحا در مورد كاكتوس اطلاعات خیلی خوبی داد و كار كشت و قلمه و تكثیر كاكتوس، نخل مرداب و. . . را به خوبی بلد است به نوعی میتوانم بگویم آنجا برای خودش بیزنسی راه انداخته بود. متاسفانه نشد آن را ادامه بدهیم. دورهای با یك دوست دیگر یك آگهینامه تبلیغاتی راهاندازی كردیم و تا پنج شماره هم به چاپ رسید ولی متاسفانه متوقف شد. تجربههای پراكنده متفاوتی داشتم ولی هیچكدام به سرانجام نرسید ولی از تمام این تجربیات آموختههایی دارم كه این ارزشمندترین بخش ماجراست.
منبع : مجله زندگی ایده آل
محمد هاشمی؛ همسر معصومه ابتکار از دانشجویان پیرو خط امام و از فعالان سابق سیاسی کشور است.
محمد هاشمی؛ همسر معصومه ابتکار از دانشجویان پیرو خط امام و از فعالان سابق سیاسی کشور در مصاحبه خود با اما برای نخستین بار درباره اتهامات و شبهات پیشآمده پیرامون فعالیتهای اقتصادیاش و نوع رابطهای که با سازمان حفاظت از محیط زیست دارد؛ سخن گفت.
یک سالی است که زیاد در خبرها آمده است، به ویژه هر جا صحبت از واردات بنزین بوده، سایه او با عناوینی همچون «م. ه» یا «همسر یکی از مقامات دولتی» حضور داشته است. با «سید محمد هاشمی»، همسر معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، در دفتر کارش به گفتوگو نشستهایم، دفتر کاری که هرچند در آن به فعالیتهای مهندسی میپردازد، اما وجود کتابخانهای پر از کتب سیاسی و اجتماعی، روزنامهها و مجلات مختلف نشان از مردی کهنهکار در عالم سیاست دارد. بخش نخست گفتوگوی محمد هاشمی در مورد بنزینهای وارداتی، زمینهای چمخاله؛ شکار و.... را در ادامه بخوانید:
بهتر است که از بیوگرافیتان شروع کنیم، شایعات زیادی در مورد شما وجود دارد از جمله آنکه از اقوام آیت الله هاشمی رفسنجانی هستنید، این شایعات صحت دارد؟
من متولد سال ۱۳۳۶ هستم. در خانواده روحانی و مجتهد پرورش یافتهام که البته نسل اندر نسل ما به امام موسی کاظم (ع) میرسد. همه اجداد من مجتهد، ملا، میرزا و اهل تحصیل و تدریس بودهاند و روشن است که به خاطر همین سید بودنم، نمیتوانم خویشاوندی با خانواده هاشمی رفسنجانی داشته باشم.
اگر بخواهم از پیشینه خانوادگیم شروع کنم؛ باید بگویم که پیش از انقلاب یعنی از سال ۴۲ خانواده ما در گیر مسایل مربوط به انقلاب بود، ابوی من که در سالهای پایانی عمرشان نماینده اصفهان در مجلس خبرگان بودند را در سال ۴۲ از بالای منبر پایین میکشند و به ساواک میبرند که همه این صحنهها از ۶ سالگی در خاطرم هست؛ بعدها در زندگیم تاثیر بسیاری میگذارد.
خانواده ما همواره جزو چهرههای شاخص و اعتدالی اصفهان بود و همه جناحها ابوی و مرحوم اخوی من را قبول داشتند، خانواده ما همواره تکیهگاه حل مسایل بوده است. در واقع در خانوادهای بزرگ شدم که هم توضیح المسائل در آن وجود داشت و هم حل المسائل؛ معتقدم که امروز نیز در حکومتمان باید از توضیح المسائل به حل المسائل برسیم.
تا قبل از انقلاب دانش آموز مدرسه دینی و علمی احمدیه اصفهان بودم، مدرسهای شبیه مدرسه علوی و رفاه تهران و در سال ۵۳ نیز وارد دانشگاه پلیتکنیک شدم؛ گرچه در کنکور دانشگاههای مختلف همچون صنعتی شریف هم قبول شده بودم، اما پلیتکنیک را انتخاب کردم زیرا جو کاملا سیاسی و انقلابی آن را دوست داشتم.
در پلیتکنیک مشغول فعالیتهای فرهنگی- سیاسی شدم. به عضویت انجمن اسلامی درآمدم. در بین بچههای مسجد نیز فعال بودم، فعالیتهای فرهنگی و هنری هم میکردم و مسئولیت کمیته فرهنگی هنری انجمن دانشجویان با من بود و با آقایان کمال تبریزی، سعید حاج میری و بهزادیان نیز هم دوره بودم و در زمان انقلاب هم در زمینه پخش نوار و اسلاید فعالیت میکردم.
مجموعه فعالیتهای ما قبل از انقلاب به این نحو گذشت تا وارد عرصه انقلاب شدیم و با پیروزی انقلاب در فعالیتهای مربوط به دانشگاه دعوت شدم. در کمیته کارگری هم کار میکردم. در ۱۵ خرداد ۵۸ که امام در مدرسه فیضیه سخنرانی کردند، اعلامیه تاسیس جهاد سازندگی را من قرائت کردم و سپس در فعالیتهای چندوجهی از جمله ستاد مشترک، بخش مربوط اسناد و در بخش فعالیتهای مربوط به جهاد کمک میکردم تا آنکه ماجرای تسخیر لانه جاسوسی اتفاق افتاد و من جزو ۸ نفر اولیه بودم که در قالب یک گره ۳ نفره و یک گروه ۵ نفره برای برنامهریزی در این خصوص مشغول شدیم و پس از آن جریان زندگیمان به سیاست گره خورد.
بنابراین بعد از تسخیر لانه جاسوسی باز هم فعالیتهای سیاسی خودتان را ادامه دادید؟
پس از ماجرای تسخیر لانه در تقسیم گروگانها، حمله طبس، ماجرای کودتای نوژه و... فعال بودم و مدتی در اصفهان نیز حضور داشتم و در آنجا خدمت میکردم. سپس به دعوت شهید رجایی، خسرو تهرانی و حجاریان در اطلاعات نخست وزیری برای تاسیس اطلاعات خارجی کشور به همراه چند نفر که اکنون از مشهوران کشور هستند، مشغول به کار شدم و مسئولیت اطلاعات خارجی کشور را عهدهدار شدم.
همان موقع که برای اطلاعات خارجی دعوت شدیم؛ یک شعبه در بخش اطلاعات خارجی با عنوان اطلاعات علمی راهاندازی کردیم. درآن زمان متوجه شده بودیم که از این به بعد ایران مورد تحریم خواهد بود، بنابراین با ایجاد شبکه ای تلاش شد؛ کشور از قافله توسعه علمی عقب نماند. امسال ۳۲ سال از تاسیس آن نهاد که من پایهگذار اصلی آن بودم و بعدا تبدیل به دفتر همکاریهای فناوری ریاست جمهوری و سپس معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری شد، میگذرد.پس از ماجرای تسخیر لانه رسما به فعالیت در سپاه مشغول شدم و از آنجا که مورد قبول جناحهای مختلف بودم، برای حل اختلافات در سه استان مرکزی کشور دعوت شدم.
بعد از آن با تاسیس نیروی هوایی سپاه، مشغول آموزش نیروی هوایی شدم، کلاسهای مختلفی را در بحثهای فنی عهدهدار بودم، به ویژه چند دورهٔ تحقیق در عملیات را در آن زمان برگزار کردم و در عین حال که جزو دانشجویانی بودم که هنوز ۲۵ واحدمان برای فارغ التحصیلی باقی مانده بود که یک جا دوره گذاشتند و سرانجام در سال ۶۱ الی ۶۲ با پایان نامهای با موضوع ربات، برای تولید دست مصنوعی با سه درجه حرکت و ویلچری که از پلهها بالا برود، در رشته مهندسی مکانیک فارغالتحصیل شدم و البته در زمانی که هیچ منبعی در کشور در مورد ربات وجود نداشت، روی ربات مینیاب کار کردم که ۷ سال بعد به عنوان کتاب سال صنعتی جایزه گرفت و پایه دانش رباتیک در دانشگاههای کشور شد.
از آن موقع من به دنبال حل مساله بودم، بنابراین روی پدیدههای نوآورانه کار کردم. همچنین برای فعالیت در وزارت اطلاعات دعوت شدم و مسئول معاونت اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات را داشتم و برای مدتی از سال ۶۵ تا ۶۸ در حساس ترین مقاطع مانند قضایای مربوط به مک فارلین با مجموعه دوستان سپاه و..... در ارتباط بودم تا آنکه در تابستان سال ۶۸ کارت پایان خدمتم را گرفتم و از دولت جدا شدم.
امروز مشغول به چه کاری هستید؟
ارتزاق من از وقتی که دیگر کارمند دولت نبودم، از فعالیتهای فنی و مهندسی است. امروز در شرکتی که پسرم مدیرعامل آن است، حضور دارم و البته آنجا مدیر هستم و هیچ سهامی ندارم، در واقع کارمند پسرم هستم و فرزندانم امرار معاش ما را تولیت میکنند.امروز با کارهای مهندسی که کردهایم؛ عهدهدار ۵ الی ۶ ثبت اختراع هستیم که بسیاری از آنها تجاری سازی شده و به خارج از کشور فروخته شده یا در کشور سرمایه گذاری شده است، اما اگر بخواهم در یک جمله تواناییهای خودم را بیان کنم، باید بگویم که من یک «solutionist» یا «راهحل یاب» هستم و برای حل مساله و نه ایجاد مساله دعوت میشوم، درست مانند ماجرای تسخیر لانه جاسوسی که به نظرم این واقعه خود یک راهحل بود، زیرا دانشجویان توانستند با این کار سپر بزرگ دفاعی برای منویات انقلاب اسلامی در شرایطی که چریکها و مجاهدین مملکت را به آشوب کشیده بودند، ایجاد کنند که در پناه همان هم قانون اساسی تصویب، رئیس جمهور تعیین و مجلس و بسیج و مجموعههای دیگر مانند سپاه تشکیل شد.
هرچند که در دورهای مطرح کردند؛ دانشجویان خط امام از آن کارشان توبه کردند، در حالی که ما هرچه گشتیم کسی از آن دانشجویان را پیدا نکردیم که توبه کرده باشد، گرچه همه از آن درس گرفتند زیرا در آن شرایط شاید گزینه بهینه همین بود. متاسفانه برخی دائما دنبال این هستند که بگویند این ماجرا، مسئله ما در همه مشکلات بود و جنگ و تحریمها از آن شروع شد که اینگونه نیست، من منکر هزینههایش نیستم، اما فوایدش قطعا بیشتر بود، ما عزت نفس امروزمان را مرهون یکسری اتفاقات از جمله این واقعه هستیم که امام راحل هم به این پدیده انقلاب دوم گفتند.
با وجود آنکه همسر شما، خانم ابتکار هم از دانشجویان پیرو خط امام بود، اما اکنون شاهدیم که ایشان مورد هجمه و انتقادات زیادی قرار دارد. فکر میکنید علت آن چیست؟
من معتقدم این مساله دلایل مختلفی دارد، ابتکار خودش به تنهایی یک رسانه، یک شخصیت علمی و یک شخصیت بینالمللی است، ایشان جزو معدود فعالان حقوق بین المللی است که جوایز متعدد گرفته است، ایشان در طی این سی و پنج سال همواره در نوک پیکان بوده، در جریان تسخیر لانه ایشان سخنگوی دانشجویان بود و مصاحبه میکرد، ۳۵ سال است که ایشان روی آنتن است و بیشترین آمار مصاحبه بینالمللی در طول تاریخ انقلاب اسلامی ایران متعلق به ایشان است که بالغ بر ۱۰۰۰ مصاحبه میشود و همه اینها به غیر از حضور ایشان در کنفرانسهای بینالمللی مختلف است. کسی که به تنهایی خود، رسانه است؛ دشمنان زیادی دارد و همچنین رقبای زیادی نیز دارد که از موضع دشمنی با وی رقابت میکنند. متاسفانه در ایران؛ رقابت، مخالفت و مبارزه به دشمنی تبدیل شده است، یعنی دو نفر نمیتوانند با هم مخالف باشند، اما به هم احترام بگذارند.
خانمِ دکتر قهرمان زمین است وچندین جایزه علمی و جایزه بانوی خرد را برده است. ایشان آنقدر رسانه است که صحبتهای ۳۵ سال پیش وی را هنوز مطرح میکنند، حال اینکه معتقدم؛ صحبتهایش را هم امروز درست ترجمه نمیکنند که مشکلاتی را به وجود میآورد.
همین که ایشان به این میزان مورد هجمه قرار میگیرد، نشان میدهد که شخصیت بسیار نافذی دارد، کسی که ساکت باشد؛ مورد هجمه قرار نمیگیرد، هرچند که من در این بین علیرغم سکوتم مورد هجمه واقع شدهام که معتقدم ریشه این هجمهها در مسائل سیاسی است. معتقدند ایشان در مسائل سیاسی به شخصیت تعیین کنندهای تبدیل شده است، مقام رهبری نیز چندین بار از ایشان یاد میکند. البته شخص رهبری هم با ابوی من آشنا بودند و هم با مرحوم تقی ابتکار و میدانند که ما از چه شجرهای هستیم و این بدگوییها آنجا که نباید اثر بگذارد، اثر نخواهد گذاشت.
گاهی مچ گیری میکنند که ایشان در برخی مواقع در طول سالها صحبتهایش را تغییر داده است، یک نفر در طول ۳۵ سال مسلما از نظر بلوغ و پختگی تغییر میکند، نمیشود که یک نفر در طول این مدت صحبتهایش هیچ تغییری نکند. امام میگفت؛ مرد کسی است که حرفش ۲ تا شود و امام خود، حرفش دوتا شد، یک روز گفت؛ تردید در مساله جنگ، خیانت به خدا و رسول خداست و بعد گفت؛ اگر سربازی به سمت سرباز عراقی شلیک کند، خیانت به خدا و رسول خداست.
ابتکار یک شخصیت استثنایی و بیهمتا است که مورد حسادت واقع میشود. در حالی که ما به جای حفاظت از این ویژگیها به سمت تخریب کردن میرویم. علیظاهر ما به دنبال بدنام کردن هستیم. مگر ما فتواهایی که به خاطر قتل قائم مقام دادند و گفتند محارب است و با اجانب ارتباط دارد را ندیدیم، همین اتفاق برای شیخ فضل اللهنوری هم افتاد که زمینه قتل ایشان را با همین نوع اتهامات چیدند. تعبیری شهید مطهری دارد که میگوید اگر همه موافق امیرالمومنین بودند که باید در حقانیت ایشان شک میکردیم.
خانم دکتر خواستگارهای متعددی داشت و ازدواج ما ازدواج سختی بود، زیرا خانواده ایشان یک خانواده دانشگاهی متجدد و امریکا رفته بودند و خانواده ما روحانی بود، اما ما پایمان را در یک کفش کرده بودیم و یکسال پس از ماجرای لانه ازدواج کردیم. یک جورهایی میشود گفت؛ ازدواج ما نماد وحدت حوزه و دانشگاه بود!
در این مدت فراز و نشیبهایی داشتیم، کار ایشان برای من سخت است و کار من برای ایشان؛ بسیار به خاطر ایشان به من فشار آوردند و همینطور برعکس. اما ما از زیر بته نیامدیم که این رفتارها با ما انجام شود، ما ریشه داریم و ریشههایمان هم در خاک است.
منبع:ایلنا
به نظر می رسد، این حالتی که در عکس دیده می شود، به اندازۀ کافی گویا باشد.
یعنی طراحان به این مسئلۀ ساده فکر نکرده اند که ابعاد سکو و تریبون چقدر باید باشد تا در هنگام تقدیم لایحه و بودجه و....طرفین به سادگی بتوانند، بسته را رد و بدل کنند.
تعداد صفحات : 2